در افغانستان، کانکور، بزرگترین و دشوارترین آزمون دوران تحصیلی یک دانشآموز شمرده میشود. فارغان صنف دوازدهم، پس از تلاشهای فراوان شبانهروزی و گذراندن دورههای آموزشی طولانیمدت آمادگی کانکور در مرکزهای خصوصی آموزشی، در آزمون نفسگیر کانکور با یکدیگر به رقابت میپردازند؛ اما این آزمون، بهمثابهی تنها دریچهی دستیابی به تحصیلات عالی معتبر و رایگان، همواره با حرف و حدیثهای فراوان همراه بوده است؛ بهگونهیی که در سالهای گذشته، بارها شاهد اعتراضهای شدید شرکتکنندگان این آزمون بودیم.
تقاضاهای روزافزون و نبود ظرفیت لازم، نبود سیستم معیاری از یکسو و ناعادلانهبودن آزمون و تقلب گسترده از سوی دیگر، باعث شده است که «کانکور» به بزرگترین چالش دوران تحصیلی یک دانشجو تبدیل شود.
کانکورهای متعدد
وزارت تحصیلات عالی با آن که از دو سال بدینسو، دورهی زمانی برگزاری کانکور را به خاطر سردی هوا و بستهبودن راهها از زمستان به بهار تغییر داده است؛ نتوانسته کانکور واحد و یکسانی را در زمان یکسان در سراسر کشور برگزار کند.
فاصله بین آزمونهای کانکور برخی ولایتها و کابل، حتا به بیش از سه ماه میرسد. این مساله در کنار فراهمکردن زمینۀ تقلب، جفای بزرگی بر بخشی از داوطلبان است. در کنار آن، بسیاری از داوطلبان از تکراربودن پرسشهای کانکور ولایتها شاکی اند. این مساله موجب میشود که متقاضیان ولایتهایی که دیرتر نوبت آزمونشان میرسد، از فرصت و چانس بیشتری برای موفقیت نسبت به متقاضیان ولایتهایی که در اخذ امتحان مقدمترند، برخوردار شوند.
در صورت دقت و بررسی تطبیقی نتیجهی هر سال آزمون کانکور، متوجه میشویم که درصدی نمره و کامیابان داوطلبان یک ولایت نسبت به ولایتهای دیگر بالاست. این امر از برگزاری کانکورهای متعدد با فاصلههای زمانی زیاد ناشی میشود.
وزارت تحصیلات عالی میتواند با توجه به شرایط سردی و گرمی، کانکور واحدی را در یکی از روزهای ماه ثور و یا جوزا برگزار کند. در این دو ماه، آبوهوای تمام ولایتها تقریبن معتدل است.
تقاضاهای روزافزون و نبود ظرفیت لازم
یکی از اساسیترین چالشها در زمینهی تحصیلات عالی، افزایش روزافزون سطح تقاضا و نبود ظرفیتهای لازم برای پاسخگویی است. به دلیل خیل عظیمی از اشتراککنندگان کانکور و نبود ظرفیت در دانشگاهها، بسیاری از دانشآموزان از راهیابی به تحصیلات عالی باز میمانند.
در آزمون کانکور امسال، بیش از ۱۵۸هزار تن شرکت کرده بودند که از این میان تنها ۶۰ هزار و ۵۱ تن یعنی نزدیک به ۳۸ درصد داوطلبان توانستند به نهادهای تحصیلات عالی راه یابد. بر اساس آمار وزارت تحصیلات عالی، دوازده هزار و ۴۹۸ تن دیگر هم به موسسههای تحصیلات نیمه عالی (دو ساله) معرفی شدهاند. از میان تمام اشتراک کنندگان، ۶۶ هزار و ۸۰۳ تن دیگر هم واجد شرایط موسسههای تحصیلات عالی و نیمه عالی خصوصی شناخته شدند. نوزده هزار و ۲۹۷ تن دیگر که نمرهی لازم برای تحصیلات عالی و نیمه عالی را پوره نکردند، ناکام ماندند.
نبود سیستم معیاری
نظام آموزشی کشور به طور کلی چه در سطح معارف و تحصیلات عالی، با چالشهای فراوان روبهروست. برای رشد سطح و کیفیت آموزش، میبایست نظام آموزشی خاص و بروزی به ویژه در سطح پایه (مکتب)، مطابق با نیازمندیها و شرایط فرهنگی جامعه معرفی و تطبیق شود.
هماکنون، داوطلبان کانکور برای گذر از این آزمون، مجبورند تا تمام مضمونهای درسی را چه علاقهای بدانها داشته و یا نداشته باشند، بیاموزند. دانشآموزی که دستکم به مدت یک سال علوم ساینسی را به طور اساسی آموخته، اگر در یکی از رشتههای علوم اجتماعی موفق شود، درسخواندن یکسالهی او در دوران آمادگی کانکور، زیاد سودمند نخواهد بود؛ چون علوم ساینسی با علوم اجتماعی موضوعهای کاملن جدا ازهماند.
اگر نظام آموزشی مناسبی به وجود آید، بدون شک موفقیتهای زیادی نصیب دانشآموزان خواهد شد. بدین منظور، وزارت معارف میتواند سیستمی را طرح و اجرا کند که در دوران لیسه، دانشآموزان بنا بر استعداد و علاقهیشان، به بخشهای مختلف تقسیمبندی شوند.
سیستم ضعیف مختص به دورهی آموزشی در مکتب نیست. داوطلبان کانکور برای سپری کردن این آزمون، شبانهروزی درس میخوانند؛ اما بنابر تجربهی نویسنده، به دلیل نبود سیستم معیاری در روند اخذ کانکور، نتیجهی این تلاشها، فقط مختص به آزمون کانکور میماند و بس.
به گونهی مثال، بخش اجتماعیاتِ پرسشهای کانکور، دربرگیرندۀ پرسشهایی است که داوطلب کانکور را وا میدارد به جای آموزش تحلیلی و درک درست مطلب، فقط به حفظ پاسخِ پرسشها بپردازد. در پرسشهای علوم اجتماعی، پرسشهای تحلیلی دیده نمیشود و بیشتر شامل رقمها، تاریخ تولد، تاریخ پیروزی، تاریخ شکست، وفات، وسعت و مساحت کشورها و… میشود. چنین پرسشهایی، دانشآموزان را وا میدارد تا فقط به فورمهای کانکور و پرسشهای آمادهشده از سوی برخی مرکزهای آموزشی خصوصی بسنده کرده و به حفظ پاسخهای آنها بپردازند، که البته چند روز پس از کانکور، نه سال و نه رقمی در حافظۀ دانشجو باقی میماند.
از سوی دیگر، برای دانشآموزان بسیار دشوار خواهد بود که در دانشگاه نیز این سیستم مبتنی بر حفظ را ترک کنند. در نتیجه، حاصل چهار سال تحصیل آنان در دانشگاه، هم به چند تعریف و چند رقم محدود میماند. در کل، پرسشهای فورمهای کانکور از طراحان آن، افراد بیتخصص و ناآشنا با سیستم طرح پرسش در ذهن مخاطب بر جا میگذارد.
فساد و تقلب گسترده
فساد معضل جدی است که در تمام لایههای حکومتی وجود دارد. نظام آموزشی نیز از این معضل و آفت مصون نمانده است.
وزارت تحصیلات عالی، در مراسم اعلام نتیجهی کانکور، آزمون امسال را شفافترین آزمون کانکور در طول تاریخ کشور خواند و از سویی نمیتوان پیشرفتهای وزارت تحصیلات عالی را در این عرصه نادیده گرفت. روند بایومتریک و ثبت الکترونیکی هویت داوطلبان توانسته است از شرکت فرد دیگری به جای داوطلب پیشگیری کند. اما از سوی دیگر، با وجود این پیشرفتها، نمیتوان چالش فساد و تقلب در طول این روند را انکار کرد. تقلب در امتحان، دسترسی به پرسشها پیش از امتحان، واسطه و … عواملیاند که کانکور را به چالش کشیده و نتیجهی آن را زیر سوال میبرند.
در کشورهای جهان سومی، تحصیلات عالی برای همهی متقاضیان میسر نیست؛ بنابراین، آزمون کانکور اهمیت ویژهای پیدا کرده و از آن بهعنوان یک آزمون سرنوشتساز یاد میشود. همچنین بهدلیل نبود فرصتهای شغلی، داوطلبان کانکور بیشتر بر چند رشتۀ پرکار مانند طب، انجینری، حقوق، اقتصاد و … تمرکز میکنند.
عاملهای ذکرشده باعث میشود افراد زیادی برای گذار موفقانه از این پروسه و کامیابی در رشتۀ مورد نظر، دست به تقلب بزنند. این موضوع فرصت سؤاستفاده را برای برخی از فرصتطلبان در وزارت تحصیلات عالی و زورمندان محلی فراهم میکند. در سالهای گذشته در برخی موردها، دیده شده که ناظران وزارت تحصیلات عالی، در تبانی با مقامات محلی، دست به تقلب میزنند.
افراد متخصص و دارای تحصیلات عالی، اساس پیشرفت و ترقی یک کشور را تشکیل میدهند. در صورتی میتوان به این هدف رسید که نظام تحصیلی از سیستم مطلوبی برخوردار باشد و بدون رفع چالشهای فوق، امید پیشرفت و بهبود نظام تحصیلی کشور نمیرود. مسوولیت وزارت تحصیلات عالی و سایر نهادهای رسمی آموزشی است که با ارزیابی چالشها، به طرح سیستم کاراتر بپردازند.
مهدی اخلاقی