هرچند در رابطه با سالروز دقیق استرداد استقلال کشور اما و اگرهای بسیاری وجود دارد؛ با این وجود ما به تقلید از سنت نادری و پس از آن مشی رژیم کمونیستی تا کنون از ۲۸ اسد تجلیل کردهایم.
مورخان بسیاری هستند که با وجود مطالعات بسیار اما هیچ نقطه عطف تاریخییی در این روز نیافتهاند و بر این نظرند که اگر قرار باشد روزی را به عنوان روز استقلال کشور یاد کنیم، میتوان روزی که امانالله شاه جوان اعلامیه تاریخی مبنی بر استقلال کشور را صادر کرد، یعنی نهم حوت را روز استرداد استقلال کشور عنوان داد و یا عدهای دیگر چون محمد صدیق فرهنگ بر ۲۴ حمل به عنوان روزی که شاه جوان در مرادخانی کابل در حالی که شمشیری برهنه بر کمر بسته بود، به نطقی تاریخی پرداخت را روز مناسبتری میدانند. با وجود همه اینها نادر خان در زمان زمامداری خود با تغییر روز استقلال به هفته استقلال، تاریخ آن را هم به ۲۸ اسد انتقال داد و پس از آن با تغییراتی این روز در نهایت بر جای خود باقی ماند. همه این تاریخها و روزهای متعدد هرچند ممکن است تداعیگر اختلاف نظر در میان تاریخنگاران و یا دستبرد برخی از سیاسیون در رویدادهای تاریخی باشد، اما از یک منظر دیگر میتوان گفت که پدیدههای تاریخی در جریان زمان به گونه تدریجی به وقوع میپیوندند و نمیتوان روز مشخصی را برای مناسبتهای بزرگی چون استقلال کشور انگشتنشان کرد.
روند تکامل تاریخ و رویدادهای تاریخی، روندی تدریجی و زمانبر است. با توجه به این مقوله، میتوان مدعی شد که دستاورد بزرگی چون استقلال کشور امری تدریجی و جاری در روح زمان بوده است. ما حتا اگر امانالله خان را به عنوان کسی که استقلال کشور را رقم زد، بدانیم هم باز باید دست یافتن به آرمان متعالی استقلال را در طول دوره مبارزات سیاسی او جستجو کرد؛ هرچند همه میدانند که شاه امانالله غازی به عنوان پادشاه بلامنازع و مشروع کشور در آن زمان، نقش رهبری این روند را داشته و چه بسا بسیاری از سربازان گمنامی که در راه استقلال کشور شمشیر زدند و دار و ندارشان را به فنا دادند. پس به این ترتیب باید گفت هرچند رمزگذاری و روزنگاری و چهرهگرایی همواره کلیدی برای خلاصه کردن و فهم تاریخ بوده، اما بدون شک همیشه درک و مواجهه درست و واقعبینانه وقایع تاریخی را به بیراهه برده است. در نتیجه اگر به گونه مشخص بخواهیم به سالروز استرداد استقلال کشور و خالق این روز برگردیم، باید گفت که نه تنها ۲۸ اسد روز استقلال کشور است و نه هیچ روز مشخص دیگری؛ بلکه تحصل استقلال کشور یک روند تدریجی در طول مبارزات بسیار وطنپرستان کشور بوده و است. از سوی دیگر با تبعیت از همین قاعده، خلاصه کردن چنین دستاوردهای بزرگ تاریخییی به پای یک یا چند فرد، همواره نوعی فریب تاریخی است؛ واقعیت این است که استقلال کشور حاصل نه زحمات فردی امانالله خان است و نه نادر شاه و اخلافش، بلکه اگر قرار است اکلیل گُلی به پای کسی گذاشته شود، باید به پای همه رادمردان وطنپرستی گذاشته شود که در طول تاریخ برای استقلال کشورشان تپیده و خون دادهاند.
حالا اگر بخواهیم با همین منطق به سراغ پاسداران استقلال کشور در طول تاریخ پس از ۱۲۹۸ سفر کنیم، دیده میشود که در کنار چهرههای وطنفروش و زبون بسیاری که بر علیه استقلال و تمامیت ارضی کشورمان شمشیر زدهاند، چهرههای ماندگار بسیاری هم بودهاند که این جماعت هرچه دارد از برکت وجود آنها است. قهرمان ملی کشور، شهید احمدشاه مسعود یکی از همین خورشیدهای تابناک است که همواره بر تارک آسمان این سرزمین میدرخشد. کسی نمیداند که اگر او و همرزمان مجاهدش نبود، امروز ما در قید اسارت شوروی میبودیم و یا در دام بازیهای کثیف پاکستان. مبارزه شهید مسعود در دو مقطع، نخست در برابر اشغال و تجاوز کشور از سوی شوروری که تحت نام جهاد مسما است و سپس در برابر تجاوز و دستاندازیهای پاکستان که از طریق طالبان انجام میشد و به دوره مقاومت مسما است، در یک تحلیل عینی، تلاش برای رهایی کشور از چنگ تجاوز بیگانگان و دفاع از استقلال کشور بوده است. به این ترتیب او را میتوان نماد استقلالطلبی کشور در دوره جهاد و مقاومت شناخت. در ضمن نباید فراموش کرد که همواره رهروان مسیر استقلال و آزادی در طول تاریخ از جمله شهید مسعود، نه تنها از آن جهت که در راه استقلال کشور جاننثاری کردهاند، از اهمیت برخوردارند، بلکه از آنجا که مانع خاموشی چراغ استقلالطلبی در مسیر تاریخ شدهاند، به علوّ درجات ممکن راه یافتهاند. به این ترتیب به بهانه روز استقلال نه تنها باید یاد و خاطره بانیان استقلال کشور در ۱۲۹۸ را زنده کرد، بلکه باید شمعی به یاد بزرگانی چون قهرمان ملی کشور هم برافروخت.
روزنامه ماندگار