در دوران خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه مهمترين اهداف و شاخصهاي سياستگزاري خارجي حكومت اسلامي به شرح زير تبيين شد:
۱ـ ارائهي نمايي باشكوه و قدرتمند از اسلام به ساير ملتها
استراتژي ابوبكر رضی الله عنه در تحقق اين هدف، به روشهاي زير به اجرا درآمد:
الف) خبر پيروزي مسلمانان، در رويارويي با جريان ارتداد و آشوب فتنهگران كه به فروكش كردن آتش فتنه و تثبيت پايههاي حكومت اسلامي انجاميد، به حكومتهاي مجاور خلافت اسلامي رسيد. تحولات قلمرو اسلامي در آن زمان زير نگاه دو قدرت ايران و روم بود و چون خبر پيروزي مسلمانان در اين جريان به ايران و روم رسيد، دانستند كه اين قدرت جديد، دسيسهها و چالشها را به راحتي پشت سر ميگذارد و همين، جلوهي قدرتمند و باشكوهي از اسلام به نمايش گذاشت.
ب) لشكر اسامه: گسيل لشكر اسامه نقش مهمي در ايجاد وحشت در دل دشمنان اسلام و ارائهي تصويري قدرتمند از اسلام داشت و طوري شده بود كه بازگشت پيروزمندانهي لشكر اسلام به مدينه، روميها را به سؤال و شگفت واداشته و آنان را به قدري در هراس انداخته بود كه هرقل را بر آن داشت تا دهها هزار از نيروهايش را در مرزها مستقر كند. با انتشار اين خبر و رسيدن آن به ايرانيها، هيبت و شوكت اسلام و مسلمانان، بيش از هر زماني در اين قدرتها رخنه كرد.
۲ـ پيگيري فرمان رسولخداص دربارهي جهاد
ابوبكر صديق رضی الله عنه براي تأمين دعوت و رساندن آن به مردم، راه جهاد را ادامه داد و براي گسترش دعوت حق، عموم مسلمانان را به جهاد و خروج در راه خدا فراخواند تا طاغوتياني را كه دعوت رسولخداص را رد كرده و نور حق را از ملتهايشان دريغ نموده بودند، نابود كند. عموم مسلمانان نيز فراخوان ابوبكر صديق رضی الله عنه را لبيك گفتند تا زير پرچم جنگاوران مجاهدي چون خالد، ابوعبيده، عمرو، شرحبيل و يزيد رضی الله عنهم انجام وظيفه نمايند.
اين فرماندهان از سوي خليفهي باتجربه و كارآزمودهاي منصوب شده بودند كه دانش نظامي شگفتانگيزي داشت؛ دانشي كه در شرايط بحراني و چالشهاي فراروي مردمش، به دست آورده و او را در گزينش بهترين فرماندهان لشكري به نحو احسن ياري داده بود. ابوبكر صديق رضی الله عنه علاوه بر گزينش درست فرماندهان، همواره آنان را راهنمايي ميكرد و همين، باعث شد تا شام و عراق در كوتاهترين زمان ممكن و در حداقل تلفات و سختيها فتح شوند.
۳ـ عدالتگستري و مهرورزي درميان مردم مناطق فتحشده
سياست خارجي ابوبكر صديق رضی الله عنه مبتني بر عدلگستري، برقراري امنيت و ايجاد اطمينان و آرامش خاطر براي تودهي مردمان مناطق فتح شده بود تا بتوانند بهوضوح تفاوت حكومت حق و حكومت باطل را دريابند و در پي آن چنين نپندارند كه حكومت ستمپيشهاي نابود شده تا حكومت ستمگر ديگري و يا ظالمتر از آن، روي كار بيايد. ابوبكر صديق رضی الله عنه به فرماندهانش سفارش نمود كه رفتار عادلانه و محبتآميزي با مردم داشته باشند؛ چراكه شكستخورده، بيش از هر كس ديگري نيازمند مهر و عطوفت است تا انگيزههاي جنگ و شورش، از او برداشته شود.
مسلمانان فاتح نيز اين رويه را با مردم مناطق فتح شده در پيش گرفتند و توجه ويژهاي به سازندگي و عمران نمودند. تودهي ملتها، با برپايي ترازوي عدل، منش نويني از انسانيت راستين ديدند كه باعث انتشار نور اسلام و شكار دلها شد و بدينسان همه، در برابر اسلام گردن نهادند.
سپاهيان فارس و روم، به هر جا كه قدم ميگذاشتند، خرابي به راه ميانداختند و با هتك حرمت و تجاوزگري، آنچنان وحشت و هراس شديدي ايجاد ميكردند كه خاطرهي تلخش، سينه به سينه و نسل به نسل ميگشت.
اما ورود سپاهيان اسلام به قلمرو فارس و روم، جلوهي زيبايي از عدالت و مهرورزي را نمايان كرد و جايگاه انساني آحاد ملتها را كه در اثر ظلم و خفقان حكام ستمپيشهي فارس و روم، به نابودي كشيده شده بود، به آنان باز گردانيد. ابوبكر صديق رضی الله عنه به اين استراتژي، توجه ويژهاي داشت و همواره به رفع اشتباهات و كجيها ميپرداخت. بيهقي رحمه الله ميگويد: عجمها، پس از هر پيروزي، به غارتگري پرداخته و هر طور كه ميخواستند با بزرگان و سرآمدان حريف شكستخورده، برخورد ميكردند و سرِ كشتههاي دشمن را جهت افتخار و بهنشان پيروزي، براي شاهانشان ميفرستادند.
مسلمانان در جنگ با روميان، به قصد مقابله بهمثل، همين رويه را در پيش گرفتند كه از آن جمله ميتوان به كار عمرو بن عاص و شرحبيل بن حسنه اشاره كرد كه سر يكي از فرماندهان رومي به نام بنان را با عقبه بن عامر رضی الله عنه به مدينه فرستادند.
اما ابوبكر صديق رضی الله عنه اين كارشان را نكوهش كرد. عقبه رضی الله عنه عرض كرد: «اي خليفهي رسولخدا! دشمن، با ما همين كار را ميكند.» ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «آيا ميخواهيد روش فارس و روم را در پيش بگيريد؟! پس از اين، هيچ سري را برايم نفرستيد و به نامه و گزارش كارتان بسنده كنيد.»
۴ـ برداشتن هرگونه زور و اجبار از مردم
يكي از شاخصترين سياستهاي خارجي ابوبكر صديق رضی الله عنه برداشتن زور و اجبار از مردم مناطق فتحشده بود و هيچ كسي را به پذيرش اسلام مجبور نميكرد؛ اين رويهاش، برخاسته از فرمودهي الهي بود كه: ( أ فأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین) (يونس:۹۹)
يعني: «آيا تو ميخواهي مردم را مجبور كني به اينكه ايمان بياورند؟!»
هدف مسلمانان از جهاد برونمرزي و فتح سرزمينها، نابودي سركشان و در پي آن گشايش درها به سوي ملتها بود تا كابوس ستم را از بين ببرند و شرافت و انسانيت راستين را به مردم هديه كنند؛ نور اسلام را ببينند و آزادانه تصميم بگيرند. آري! مسلمانان، كسي را به پذيرش اسلام، مجبور نكردند و تا زماني كه با آنها عهدشكني نشد، بر پيمان خود به ترتيب زير پايبند ماندند:
الف) پرداخت جزيه از سوي كساني كه اسلام را قبول نكردند.
ب) عدم بهكارگيري و استخدام غيرمسلمانان در كارهاي كليدي از قبيل فعاليتهاي لشكري و نظامي.
ج) اخذ پيمان از غيرمسلمانان قلمرو حكومت اسلامي مبني بر اينكه از فعاليتهاي ضد اسلامي بپرهيزند.
د) در صورتي كه هر غيرمسلماني، خواسته باشد دينش را تغيير دهد، تنها بايد مسلمان شود.
با توجه به اينكه به زور و اجبار نميتوان عقيدهاي را بر كسي تحميل كرد، اسلام و حكومت اسلامي، براي غيرمسلمانان از طريق شرح عملي و تئوري بهگونهاي تبيين شد كه به ميل خود اين دين را بپذيرند و مسلمان شوند.
___________
از کتاب “ابوبکر”