امروز که مردم افغانستان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند و در تمام حوزه ها با ناهمواری های زیادی مواجه اند. فساد وبی عدالتی و ظلم و ستمگری به اوج خود رسیده و زمامداران نیز یکی پی دیگری آمده به عوض خدمت به کشور به بحران آن می افزایند.
بسیاری از نهادهای اجتماعی و استخباراتی اسلامی و غیر اسلامی، برای تضعیف و بحران آفرینی و به بیراهه کشاندن جوانان وحتی نابودسازی کشور کار می کنند و سرنوشت ملت ما به دست امریکائی ها و اروپائی ها رقم می خورد، در چنین وضعیتی نوشتن در بارۀ حل وحرمت برگزاری جشن نوروز ومسائل دیگری از این قبیل ظاهراً ساده لوحانه می نماید.
اما آنچه بنده را به این کار واداشته است، تبلیغات وسروصداهائی است که برخی اصحاب منابر و موسسه های اسلامی به راه انداخته و کارشان به جایی کشیده که جشن گرفتن نوروز را شرک، بت پرستی، کفر و انحراف از مسیر الهی می دانند، وبدون اینکه به خود اجازه دهند تا پیرامون این موضوع تحقیق کرده وحقیقت آن را دریابند، فتوا صادر می نمایند.
اینکه چرا این همه بدبختی را وانهاده و به جان نوروز چسپیده اند؟ به گمان بنده این ها انگیزه هایی داردند که ذیلاً بیان می دارم:
اولا: پرواضح است که جشن نوروز، از جشن های ملی پارسیان و جزئی از فرهنگ آن ها به حساب می آید، و امروز یگانه تمدنی که در جهان اسلام به ویژه در منطقۀ ما، تمدن غربی را به چالش می کشد، تمدن فارسی اسلامی است. وغربی ها برای اینکه جلو گسترش این تمدن را بگیرند وبه گونه ای که از قارۀ هند بساطش را برچیدند، از افغانستان نیز برچینند، زیر نام وعناوین نهادهای مختلف دینی و اجتماعی و… به فارسی ستیزی دست یازیده و برای نابودی این تمدن که سال هاست بر این مرزوبوم حکومت می کند، توطئه می چینند؛ برای اینکه آن ها می دانند یگانه تمدنی که جلو قلدری و آقائی آن ها را در منطقه می گیرد همین تمدن فارسی است؛ و برای برچیدن این تمدن چقدر زیرکانه است که این ها پای دین را به میدان بکشند تا خوبتر حریف را از کار باندازند، و با این کار غربی ها با یک سنگ دو فاخته را شکار می کنند. یکی اینکه مانع توسعه و ترویج فرهنگی پارسیان مسلمان می شوند که حریف آن ها است. دوم اینکه طبقۀ ملا را در اذهان می کوبند و برای مردم – طوریکه من در شبکه های اجتماعی می خوانم – چنین تلقین می کنند که اسلام دین حرج و مشقت بوده و مخالف هر نوع خوشی و خوشبختی است.
ثانیا: برخی از ملاهای ما که در زمینه های علوم اسلامی معلومات اندکی دارند، و تمام هست وبودشان را فتاوای قاضیخان تشکیل می دهد، و برای پاسخ به هر سوالی بدون در نظرداشت عصر و زمان وعادات و فرهنگ ها، به اینگونه کتاب ها مراجعه می کنند، آن ها در می یابند که فقهای آن زمان چیزهایی در بارۀ نوروز گفته اند و این ها نیز بدون تفکیک و ارزیابی میان صحیح وسقیم، چشم بسته آن فتواها را کاپی کرده به خورد مردم می دهند.
ثالثا: یکی از راه هایی که حکام ستمگر برای دور نگهداشتن مردم از انتقاد از ایشان مناسب یافته اند، بزرگ کردن حوادث و مسائل ناچیز و اشاعۀ آن ها میان مردم عوام است تا مردم را مدتی با اینگونه مسائل سرگرم کنند، و خود با خیال راحت به حکومت شان ادامه دهند. و هرگاه از اینگونه مسائل فارغ شدند موضوع بی ارزش دیگری را مطرح کنند و افکار عمومی را مغشول سازند. واین سیاستی است که در کشور ما، مو به مو مورد تطبیق قرار می گیرد، که هر صاحب عقلی این را به خوبی درک می کند.
با در نظرداشت انگیزه های فوق می خواهم در بارۀ جشن نوروز از منظر مخالفان و موافقان چیزی بنویسم و امیدوارم که نبشته ام کلیدی باشد برای کسانی که سخنان را می شوند و از بهترین هایش پیروی می کنند. و بالله التوفیق.
نوروز کدام روز است؟
آغاز سال طبیعی که به طور معین نخستین روز فروردین ماه وهنگام انتقال خورشید از برج حوت به برج حمل است، آن روز را نوروز می نامند.
این روز پیشینه بلندی در اعماق تاریخ دارد و در طول قرن ها از زمان اریائیان، هخامنشیان، اشکانیان وساسانیان، تا به امروز با همه فرود و فرازهایش از زندگی و بالندگی واعتبار خاصی برخوردار بوده است. شاید علت بقای جشن نوروز و ماندگاریش همانا همنوائی وهمسوئی آن با زیبائی، لطافت، نشاط، جنبش و رویش طبیعت باشد. گرچه در زمان های مختلف به ویژه پس از گسترش اسلام در سرزمین های شرق وغرب جهان اسلام برخی شکوک و شبهاتی پیرامون این روز از طرف علمای اهل سنت و تشیع وارد شده است اما این روز توانسته باگذشت زمان های زیاد و مخالفت برخی حکومت های اسلامی راه خود را ادامه داده و تا کنون باقی بماند.
پیش از اینکه به بیان آراء فقها در زمینۀ تجلیل از نوروز بپردازم لازم می بینم تا اصول و ضوابط فقهی ای را که در زمینۀ تجلیل از جشن ها وعیدها، وضع شده است را برای خوانندگان گرامی بیان دارم تا در روشنائی این اصول بتوانند در این زمینه با مسائل عالمانه برخورد کنند.
ضوابط و قواعد فقهی در زمینۀ تجلیل از جشن ها وعیدها:
۱-اصل و قاعده در زمینه عیدها و مناسبت ها بر توسعه و تسامح و گشایش است؛ چنانچه در حدیثی از عائشه روایت است که پیامبر خدا فرمود: (بازی کنید تا قوم يهود بدانند که در دين ما تسامح و گشايش هست).
۲-تجلیل از آن عیدهایی برای مسلمانان نارواست که از شعائر دینی غیر مسلمانان باشد، در چنین صورتی اگر کسی از عیدهای آنان تجلیل کند حدیث (کسی که خود را به قوم ديگری شبيه سازد، او از همان قوم است) شامل حال وی خواهد شد.
۳-در جهان ما مظاهری است که مسلمانان و مشرکین همگی دارای آن اند مانند چیزهای مباح و پاکیزه. و نمادهایی است که ویژۀ مسلمانان است وهمچنان سمبول هایی است که مخصوص مشرکین است و یا اینکه از مظاهر و شعارهای آن ها به حساب می آید؛ در چنین حالتی قاعده ای که در روشنائی آن می توان به شباهت یا عدم شباهت با مشرکین پی برد همانا: موافقت مشرکین در شعارها وعادت ها و جشن ها و باورهای ان ها است. مثلا هرگاه دریابیم که عیدی از عیدها از جمله ویژگی ها و باورهای باطل آن هاست، در چنین صورتی موافقت با آن ها ناروا خواهد بود، و اگر چنین نبود در آن صورت موافقت شان اشکالی نخواهد داشت، مانند: جشن گرفتن و یا روزه گرفتن در ایام عاشورا.
با در نظرداشت این اصول اینک می پردازیم به بیان اقوال ودلائل فقهاء.
اقوال و دلائل فقهای مخالف تجلیل از نوروز:
کسانی که مخالف تجلیل از نوروز اند به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول: فقهای قدیم اند که تجلیل از نوروز را حرام پنداشته اند، اما از لابلای اقوال آن ها چنین برداشت می شود که حرمت تجلیل از نوروز از منظر آن ها مقید است نه مطلق به این معنا که آن ها به این باور بوده اند که تجلیل از نوروز، عید مذهبی زردشتیان بوده ومشارکت در چنین عیدهایی را جایز نمی دانسته اند.
دسته دوم: علمای سلفی معاصر اند، آن ها بنابر فهم خاصی که از بدعت دارند، هر عیدی – به جز عید فطر وعید قربان – را بدعت دانسته و تجلیل از آن را انحراف از مسیر اسلام می پندارند.
که دلائل فقهای دسته اول ودوم را ذیلا ذکر می کنم:
اقوال دسته اول: اکثریت پیروان مذاهب فقهی چهارگانه به مکروه بودن جشن نوروز قائل اند؛ برای اینکه جشن گرفتن این روز یکی از ویژگیهای مشرکین به حساب می آید وحتی برخی از آن ها به تکفیر کسانی که چنین کاری را می کنند قول نموده اند.
فقهای احناف روزه گرفتن در روز نوروز و مهرگان را مکروه دانسته و گفته اند که در این کار تشبه به آتش پرستان است. و برخی از آن ها مبالغه کرده و به کافر بودن کسانی که برای تعظیم این روز به همدیگر هدیه می دهند فتوا داده اند.
یکی از علمای احناف می گوید: اگر کسی هدیه ای به مسلمان دیگری در روز نوروز بدهد وهدفتش تعظیم و بزرگداشت آن روز نباشد کافر نمی شود اما مناسب است که در چنین روزی به کسی هدیه ندهد تا مشابهت با مشرکین پیدا نکند و رسول خدا فرموده است که (کسی که خود را به قوم ديگری شبيه سازد، او از همان قوم است). و در ادامه می گوید: اگر کسی در روز نوروز چیزی را خرید که عادتا آن را نمی خرید، اگر با این کار هدفش بزرگداشت از نوروز بود کافر می شود و اگر هدفش تنها خوردن و نوشیدن و لذت بردن بود کافر نمی شود.
مالکی مذهبان نیز برخی بر کراهت و برخی بر تحریم هدیه دادن در این روز قول کرده اند. ابن عات می گوید:”اگر شخصی به تجلیل نوروز و مهرگان بپردازد، فرد غیر عادل شناخته خواهد شد”.
پیروان احمدبن حنبل جشن گرفتن نوروز ومهرگان را مکروه دانسته و تعظیم آن را حرام می پندارند. همچنان روزه گرفتن آن روزها را نیز مکروه می دانند اما پختن شیرینی وغذاها را حرام نمی دانند اما می گویند اگر بیشتر از مصرف روزمره باشد نیکو نخواهد بود. همچنان حنبلی ها دادن هدیه در روز نوروز را برای معلمان جایز می دانند. اسحاق بن هانی می گوید:” ابو عبدالله – یعنی امام احمد- را دیدم که در روز نوروز به فرزندش درهمی داد و برایش گفت: این را برای معلمت بده.
امام ذهبی می گوید: جشن گرفتن به ميلاد – سال عیسوی- و نوروز و يك جشن ديگر بنام خميس، بدعتی است بد. اگر مسلماني اين كار را از روی باورمندی به اینگونه جشن ها انجام دهد جاهل خوانده ميشود و مورد تنبيه و سرزنش قرار داده می شود، و اگر اين كار را براي اظهار محبت و دوستی با کافران انجام دهد نیز کار بدی را انجام داده است اما اگر آن را از روی عادت و خوشگذارانی و تفریح و خوش سازی خانواده اش انجام دهد مساله فرق می کند و ارتباط به نیت شخص می گیرد؛ زيرا پیامبر خدا می فرماید:(انما الاعمال بالنيات) یعنی خوبی و بدی اعمال بستگی به نیت دارد و کسیکه از این مساله آگاهی ندارد باید با روش مناسب و ملائم آگاه کرده شود.
اقوال و دلائل دسته دوم: عدۀ دیگر که قائل به تحریم جشن نوروز اند سلفی های می باشند، این گروه چنانچه در بالا اشاره کردم جز تجلیل از عید فطر و قربان را بدعت و انحراف از دین می دانند. و مستند آن ها حدیثی است که پیامبر خدا از مشابه ساختن خود به کفار منع می کند. و برای عدم جواز تجلیل از نوروز به حدیث صحیحی استدلال می کنند و آن اینکه زمانی رسول خدا وارد مدینه شدند مشاهده کردند که اهل مدینه دو روز در سال را بعنوان عید اعلام کرده اند و در آن جشن و مراسم برگزار می کنند که از آن پرسید و گفتند: این روزی است که ما آن را جشن می گیریم. رسول خدا فرمودند:( پروردگار دو روز بهتری را برای تان قرار داده است و آن هم عید فطر و قربان است).
واز منظر این ها جشن گرفتن نوروز شباهت حاصل کردن با مشرکین آتش پرست است؛ برای اینکه نوروز عید مذهبی زردشتیان می باشد. و گفته اند در کتاب مصنف ابن ابی شیبه که حاوی آثار می باشد در بارۀ نوروز آمده است که: (حدثنا عباد عن سعید عن الحسن انه سئل عن صوم النیروز فکرهه و قال تعظمونه؟ )” از حسن در مورد روزه گرفتن در روز نوروز پرسیده شد پس این را- روزه گرفتن در روز نوروز را- بَد پنداشت و گفت: آیا شما آن روز را تعظیم میکنید؟ و در همین کتاب نیز از حسن نقل شده است که گفته است(ما لکم و للنیروز،لا تلتفتوا الیه، انما هو للعجم) ” شمارا به نوروز چی؟ توجهی به آن نکنید، نوروز مخصوص اعجمیان است.
به هر حال می توان گفت که خلاصه اقوال مذاهب چهارگانه و سلفیان معاصر همین است گرچه میان عبارت های شان تفاوت هایی وجود دارد.
اقوال و دلائل علمای موافق تجلیل از نوروز:
در مقابل، علمایی نیز بر جواز تجلیل و قبول تحفه های نوروزی تا زمانیکه بزرگداشتی از نوروز صورت نگیرد فتوا داده اند، و اگر تجلیل از این روز حرام می بود هرگز این دسته از علماء قول به قبول هدیۀ آن ها نمی کردند.
از منظر این دسته از علماء، نوروز از ویژگی ها و از باورهای باطل آتش پرستان به حساب نمی آید، وهیچ دلیلی مبنی بر اینکه آن دو روزی را که رسول خدا منع کرد، وجود ندارد که آن روزها نوروز و مهرگان باشند. و تفسیر آن دو روز به نوروز و مهرگان به چند دلیل اشتباه است:
اولا: از ظاهر حدیث دانسته می شود که آن دو روز پی درپی بوده اند در حالیکه نوروز و مهرگان در ماه های مختلف اند.
ثانیا: مردم مدینه زمانی نوروز و مهرگان را شناختند که سرزمین فارس را در زمان حضرت عمر فتح کردند و پیش از آن، از این روزها آگاهی نداشتند.
رابعا: در حدیث می گوید:( کان لاهل الجاهلیه یومان …) “یعنی بود اهل جاهلیت را دو روز” اگر هدف از آن دو روز، نوروز و مهرگان می بود از آن ها یاد می کرد و نام شان را می گرفت و یا اینکه می گفت این دو عید برگرفته از پارسیان است.
رابعا: برخی از صحابه تجلیل از نوروز را مباح دانسته اند، اگر مراد حدیث فوق، از این دو روز نوروز و مهرگان می بود، هرگز صحابۀ کرام اجازۀ تجلیل را نمی دادند در حالیکه ایشان عالم تر از دیگران به این امر اند.
علمائی که قائل به جواز تجلیل از نوروز اند دلائلی برای مشروعیت آن ذکر کرده اند که ذیلا آن را بیان می دارم:
در اصول بیان کردیم که اگر این روز، از ایام دینی مشرکین باشد بدون شک که تجلیل از آن جائز نیست، اما اگر از جملۀ عادت ها و یا میان عادت و مراسم دینی مشترک باشد تجلیل از آن جائز است.
ابن جریر طبری در تاریخ خود آورده است« … پس جمشید علما را گرد آورد که چیست؟ این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟ گفتند: دادگستری میان خلق خدای. پس داد بگسترد. سپس علما را گفت که: روز دادخواهی که من می نشینم شما همه نزد من ایید تا هرچه روا باشد مرا بنمایید تا آن کنم. نخستین روز به دادخواهی رفت، هرمزد روز بود، نخستین روز ماه فروردین. پس ان روز را نوروز نام کردند».
راغب اصفهانی در محاضرات الأدباء نیز قریب به این مضمون حکایتی ذکر کرده است.
این حکایت دالّ بر این است که این روز، به عنوان روز ملی ایرانیان بوده است نه روز مذهبی و دینی.
و نیز می گویند: این روزها (نوروز ومهرگان) را حکما و فلاسفه قدیم جشن گرفته اند برای اینکه آب وهوا در این دو روز در حالت اعتدال بوده و شب و روز هم برابر می باشند و به ویژه در نوروز که دشت و دمن سرسبز می باشد.
اینکه حکما این روزها را به خاطر اسبابی که ذکر شد جشن گرفته اند، این خود دال بر این است که به طور عادت به تجلیل از این روز می پرداخته اند نه به عنوان مراسم عبادی.
و نقل قول های زیادی را دینوری در الاخبار الطوال ذکر کرده که همه مبین این واقعیت است که تجلیل پارسیان از این روز نه بر اساس آموزه های دینی بلکه بر اساس عید ملی بوده است.
و در اصل و منشأ این روز اقوالی نقل شده است که مبیّن خوبی آن می باشد. از جمله اینکه ابن عساكر (۲۲/۲۶۱) روایتی از ابوهریره دارد که می گوید: روزی که خداوند خاتم سلیمان به وی برگرداند، روز نوروز بود، در آن روز شیاطین هدیه ها آوردند وهدیۀ پرستوها، آبی بود که با نوک های خود آورده و محضر سلیمان را آب پاشی کردند، از آن به بعد مردم در نوروز به آب پاشی پرداختند.
اینکه می گوید:( فاتخذ الناس رش الماء من ذلك اليوم) “یعنی از آن روز به بعد مردم در نوروز آب پاشی می کنند” این خود دلیل است بر اینکه مسلمانان این کار را انجام می داده اند و در عصر علی و معاویه و اموی ها به جز عمربن عبدالعزیز وعباسی ها، معمول بوده است.
ودر ارتباط به جواز هدیه دادن و پذیرفتن در این روز دلائلی ذکر کرده اند از جمله:
بيهقي (۹/۳۹۲) باسند خود ذکر کرده که: به علی رضی الله عنه هدیه نوروزی آوردند. ایشان پرسیدند این چیست؟ گفتند: یا امیر المومنین امروز روز نوروز است. علی گفت: هر روز فیروز بسازید.
و در سخن علی” که هر روز فیروز بسازید” بزرگترین دلیل بر مباح بودن تجلیل و قبول کردن هدایا در این روز می باشد.
امام بخاری در شرح حال (سعر) با سند آورده است که برای علی فالوده آوردند. پرسید این چیست؟ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: هر روز برای ما نوروزی بیاورید. و با عبارت صریحتر مقریزی در امتاع الاسماع این داستان را بیان کرده و گفته است: سپس حضرت از آن نوروزی خورد. و زبیدی در تاج العروس و فیروز آبادی در القاموس المحیط نیز این حکایت را بیان کرده اند.
روایتی را ابن ندیم در الفهرست و زمخشری در ربیع الابرار وبیهقی در السنن، خطیب در تاریخ بغداد، ابن حزم در المحلی، هندی در کنز العمال، ابن خلکان در وفیات الاعیان و بلاذری در انساب الاشراف به مناسبت بیان بیوگرافی نُعمان بن ثابت مرزبان پدر و یا جد پدری ابوحنیفه امام مذهب احناف و پیشوای معروفِ فقهیِ اهل عراق که پدر یا جدّش اهل کابل بوده، روایتی را نقل کردهاند که وی به رسم آیین نوروزی فالوذج برای امام علی هدیه آورد و در این جریان بود که امام فرمود:(نوروزنا کل یوم) و بنابر روایتی درباره روز مهرگان فرمود: (مَهِرجونا کل یوم) با دادن هدیه هر روز ما را نوروز و یا مَهرگان کنید.
واژه فالوذج که عربی همان فالوده است، به معنای حلوای نوروزی و سَمَنو است که سوغاتی پارسیان و شیرینی نوروزی بوده است.
و آثار زیاد دیگری در این زمینه وجود دارد که از ذکر آن ها صرف نظر می کنم و کسانیکه بخواهند اطلاع بیشتر پیرامون این مساله بیابند به کتاب هایی که در فوق ذکر کردم مراجعه نمایند.
واز همه جالب تر اینکه امام لغویان ابن عباد کتابی زیر نام ( فضائل النیروز) نوشته کرده است.
تحلیل و ارزیابی دلائل فقهای مذاهب چهارگانه:
پرواضح است که در زمینۀ تحریم تجلیل از نوروز نصی از قرآن و سنت وجود ندارد و اگر می داشت دیگر جایی برای بحث و جدال نبود. و مستند فقها بر تحریم تجلیل از نوروز، استنباطی است که از حدیثی که در فوق ذکر گردید و آن اینکه زمانی رسول خدا دید که انصار دو روزی را تجلیل می کنند فرمود:( پروردگار دو روز بهتری را برایتان قرار داده است و آن هم عید فطر و قربان است)، پس موضوع مورد بحث، مسالۀ اجتهادی است که می شود در باره آن با استناد به دلائل، تجدید نظر کرد و بر حرف فقهای کرام در بارۀ حرمت تجلیل از نوروز حرفی زد و چیزی گفت.
بنابر این آنچه را فقهای دستۀ اول در زمینۀ تحریم تجلیل از نوروز ذکر کرده اند، از لابلای سخنان شان بر می آید که هدف شان از نوروز حرام دو چیز بوده است:
اولا: اینکه آنان نوروز را جشن کافران وآتش پرستان می دانستند، و در آن زمان آتش پرستان آن را به حیث مراسم دینی جشن می گرفتند، وجالب اینکه مسلمانان در آن مراسم به گونه ای از راه قبول هدایا شرکت می کرده اند. چنانچه در مصنف ابی شیبه آمده است(وکیع می گوید: حسن فرزند حکم از پدرش و پدرش از ابی برزة اسلمی که صحابی رسول خدا است، روایت کرده که این صحابی در همسایگی اش ساکنان مجوسی داشت و زمانیکه آنان نوروز و مهرگان را جشن می گرفتند به خانۀ این صحابی هدیه می فرستادند و وی به خانواده اش می گفت: هدیه های آتش پرستان اگر میوه جات بود آن را بپذیرید و اگر غیر آن بود ( گوشت) آن را رد کنید).
ثانیا: خطر کفر و واقع شدن در حرام زمانی متصور است که مسلمانی نوروز را به عنوان عید دینی تجلیل کند و به قدسیتش باور داشته باشد. و هرگاه به قدسیت دینی آن معتقد نباشد چگونه می توان ان را حرام پنداشت؟
وقتی مبنای اقوال فقهاء بر این اصل باشد، می توان گفت: آنچه امروز در کشورما و در برخی از کشورهای اسلامی دیگر که به عنوان نوروز تجلیل می گردد هیچ ارتباطی به پیروی از جشن غیر اسلامی ندارد. وهیچ کسی این روز را مقدس نمی پندارد و به آن عظمتی هم قائل نیست، واین روز بنابر راحج هیچ ارتباطی به دیانت زردشتی ندارد، و پیشینۀ تاریخی آن نیز چندان معلوم نیست. و برخی بر این باور اند که نوروز مروج در برخی از کشورهای اسلامی با نوروزی که زردشتیان تجلیل می کردند متفاوت است، به گونه ای که سال نو آن ها مانند عید اضحی و عید فطر در هر سال تغییر می یافت و از لحاظ موقع طبیعی در ماههای مختلف آغاز و تجلیل می شد.
واهمیت این روز برای مردم ما در زیبائی و تحول شگفت در طبیعت است، طبیعتی که چند ماه پی در پی مردم، به ویژه دهقانان را از کار وکشت وزراعت وسیاحت وگشت وگذار بازداشته بود.
علی ای حال آخرین چیزی را که فقهاء در بارۀ مشارکت در جشن نوروز بیان داشته اند این است که چنین کاری خوب نیست و بس. و زمانی ما می توانیم فتوا به تحریم بدهیم که هدف مسلمانان از برگزاری این جشن تعظیم و بزرگداشت از آیین غیر اسلامی باشد، در غیر این با اینگونه فتواهای تحریمی، حکم شرعی را بر خلاف معیارهای آن به کار برده ایم.
تحلیل و ارزیابی دلائل سلفی ها:
سلفی ها در ارتباط به تحریم تجلیل از نوروز به حدیث صحیحی استناد جستند که آن را در بالا ذکر کردم، اینک ببینیم آیا استناد آن ها موجه وعلمی است یا خیر؟
اولا: درحدیث مذکور از مشروعیت عید فطر و اضحی یاد شده، وهیچگاهی این حدیث نمی تواند دلیل بر انحصار عیدها به همین دو عید باشد.
ثانیا: آن دوعیدی را که انصار در زمان جاهلیت جشن می گرفتند معلوم نیست کدام عید بوده که پیامبر آن را منع کرده و جاگزینش عید فطر و قربان را کرده است.گرچه برخی از مورخین این دو روز را بنام های (یوم السباسب و یوم السبع که از اعیاد زمان جاهلیت بوده است)، ذکر کرده و در این باره حدیثی هم نقل کرده اند که پیامبر فرمود:(إنّ الله تعالى أبدلكم بيوم السباسب يوم العيد) “یعنی خداوند روز سباسب را به روز عید برای تان مبدل کرده است”. و احتمال اینکه ان دو روز روزهای نوروز و مهرگان باشد از نگاه تاریخی و روابط میان مردم یثرب و پارسیان خیلی بعید به نظر می آید.
ثالثا: منحصر کردن جشن ها در دو عید اسلامی با استناد به حدیث فوق باعث می شود تا تمام جشن های ملی که در رشد و ترقی جامعه ها نقش دارند نیز حرام دانسته شوند.
رابعا: در ارتباط به آثار منقول در مصنف ابن ابی شیبه باید گفت که نمی توان با استناد به این آثار به منع تجلیل نوروز دلیل گرفت، برا اینکه اولا اینکه این آثار حدیث نبوده بلکه قول تابعی است وثانیا آن آثار متعلق به روزه گرفتن به مناسبت نوروز بوده که آن را مکروه دانسته نه حرام، و شامل بحث ما که تجلیل از نوروز است نمی شود.
خامسا: حدیث منع مشابهت با کفار که بر آن بر منع تجلیل نوروز استدلال کرده اند بر موضوع ما صدق نمی کند؛ برای اینکه هدف از تجلیل نوروز امروز در کشور، تجلیل از نوروز دینی و مذهبی و بزرگداشت از آیین معینی نیست، بلکه هدف سرگرمی و تفریح وهمنوائی با صدای دل انگیز طبیعت است. و در اصول و قواعد این بحث در اول این مقاله گفتم که تمام انواع مشابهت ها با کفار ممنوع نیست، بلکه آنچه ممنوع است که از شعائر دینی آن ها باشد.
سادسا: اگر مبنای تحریم جشن نوروز را بنابر معصیت هایی بگیریم که در این روز صورت می گیرد، متاسفانه باید این را خاطر نشان کنیم که در عید سعید فطر و قربان هم چنین معصیت هایی از طرف برخی از اراذل و اوباش صورت می گیرد.
سابعا: در فقه اسلامی اصل و قاعده ای داریم که می گوید: اصل در اشیاء حلال بودن است و حرام عارضی است، و اثبات حرام نیاز به دلیل شرعی دارد. و زمانی ما می توانیم به حرمت چیزی فتوا دهیم که نص صریح و قاطعی در موضوع وجود داشته باشد، که در خوشبختانه در موضوع ما نص صرحی بر تحریم وجود ندارد.
آنچه گفته آمدیم مسائلی بود که بنده با تأمل و بحث پیرامون این موضوع، به آن دست یافته ام. و هدفم از نبشتن این مسائل دعوت به تجلیل از نوروز نیست فقط خواستم به خوانندگان گرامی بفهمانم که تجلیل و هدیه دادن به همدیگر در این روز مباح بوده وهیچ اشکالی از نگاه شرعی ندارد. و اینکه در گذشته ها برخی از فقها به تحریم آن قول کرده اند؛ برای این بوده که آن ها گمان می کرده اند که تجلیل از این روزها از جمله شعائر مشرکین بوده است، درحالیکه با مراجعه به تاریخ دریافتیم که چنین برداشتی درست نبوده و تجلیل از این روز در گذشته ها نه به عنوان جشن دینی بلکه به عنوان جشن ملی پارسیان بوده که در زمان صحابۀ کرام نیز تجلیل می شده است و مسلمانان صدر اول نه تنها مانع آن نمی شده اند بلکه با پذیرفتن تحفه ها وهدیه های با آنان در این جشن شریک می شده اند.
عقل و منطق نیز تجلیل از این روزها را می پسندد؛ برای اینکه با آمدن بهار همه چیز در طبیعت تغییر می کند زردی ها به سبزی ها و خشکی ها به طراوت ها مبدل می گردد. از پرندگان وحشی گرفته تا حیوانات اهلی همگی با همنوائی با آهنگ طبیعت آواز می خوانند و می رقصند و درختان نیز گلهای خود را بر آنان می افشانند. آیا در چنین روزی برای انسان لازم نیست تا با طبیعت همصدا شده و به تجلیل از روزی بپردازد که همگان را مجذوب خود ساخته و برگۀ جدیدی را برای زندگی باز کرده است؟
موسم گل است و جشن نوروزی *** دلتان شاد و لب تان خندان باد
احمد ذکی “موسی”