زندگی‌نامه حضرت علي ابن ابي طالب رضي الله عنه

نام و نسب حضرت علی:
نام مبارک شان علی فرزند ابوطالب فرزند عبدالمطلب قریشی هاشمی، کنیه شان ابوالحسن بوده و از برادر خود جعفر ده سال کوچکتر بودند.

اوصاف شان:
حضرت علی (رض) گندمگون بوده چشم های کلان و درشت، قد میانه، موی زیاد، ریش بزرگ، شانه های پهن و چهره زیبای مانند ماه شب چهارده داشت.

ایشان یکی از ده صحابه ي بود که پیغمبر(رض) برای آنها بشارت بهشت را دادند وچهارمین خلیفه راشده و اولین جوانی که به خدا (ج) و رسولش (ص) در حالیکه ده سال داشت ایمان آورد.

تربیت و پرورش حضرت علی درخانه رسول خدا:
ابن هشام در کتاب سیرت خود ذکر نموده که قریش را قحطی و خشکسالی فرا گرفته بود و ابو طالب فرزندان زیادی داشت؛ پیغمبر (ص) برای کاکای خود عباس که از ثروتمندان قبیله بنی هاشم بشمار مي رفت، گفت: ای کاکا! برادرت ابوطالب اولاد و فامیل فراوان دارد و خودت هم شاهد هستی که چقدر قحطی وخشکسالی بحرانی شده است.

بیا نزدش برویم و به او کم کنیم، یک فرزند او را تو بگیر و دیگری را من میگیرم؛ عباس موافقه کرد. هر دو پیش ابوطالب رفته، گفتند: میخواهیم از اولادهایت کم کنیم تا که این مشکلات اقتصادی بر طرف شود.

ابوطالب گفت: عقیل را نزدم بگذارید، هر چه می خواهید انجام دهید. بعد از آن رسول الله (صلی الله علیه و سلم) علی (رض) را با خود برده و تربیتش کرد و عباس جعفر را با خود بخانه اش برد. حضرت علی(رض) تا وقت نزول وحی پیش رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) بود همین که قرآن نازل شد وحضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) به پیغمبری مبعوث گردید، حضرت علی (رض) از او پیروی کرد و ایمان آورد، این فضل و مرحمت خداوند بود تا علی (رض) در خانه پیغمبر(صلی الله علیه و سلم) تربیت شده و اخلاق پیامبر را کمايی کرده و از علمش خود را بهرمند سازد وخود را به راستگوی، امانتداری وفروتنی پیامبر اسلام بیاراید.

اسلام آوردن او:
حضرت علی اولین جوانی بود که به اسلام مشرف شد، البته این امر طبعی است چرا که او تحت سرپرستی و تربیت اخلاقی رسول معظم اسلام بود؛ پس جای شگفت نیست که از اخلاق وبرنامه ایشان متأثر شده وبه او ایمان بیاورد. از حضرت زید بن ارقم روایت شده که فرمود : اولین کسیکه دعوت پیامبر را پذیرفت و به اسلام مشرف گردید حضرت علی (رض) بود.

وابن هشام ذکرنموده: آنگاه که وقت نماز فرامیرسید پیغبر (صلی الله علیه و سلم) همرای حضرت علی(رض) به طرف کوه های مکه بیرون میشد و با هم نماز می خواندند و شام بر میگشتند. روزی ابوطالب آنها را ناگهان در حال نماز خواندن دید به حضرت علی (رضی الله عنه) گفت : فرزندم ! این چه دیني است که بآن گرویده ای؟ در جواب گفت پدر جان! بخدا ورسولش(صلی الله علیه و سلم) و به آنچه آورده باور کردم و همرایش نماز می خوانم و پیرویش میکنم؛ ابوطالب گفت: متوجه باش که او جز به خیر و نیکی دعوت نمیکند لذا ملازمتش کن.

دلیری بی نظیراو:
این جوان برومند که بدون مشورت با پدرش ابوطالب به دعوت پیغمبر(صلی الله علیه و سلم) لبیک گفت و به او ایمان آورد، دارای برازنده گی های چشمگیری در دوران جوانی خود است که الگوی خوبی برای جوانان در هر عصر وزمان میباشد.

بعضی جوانمردی های حضرت علی (رضی الله عنه):

۱ـ حضرت علی (رض) در شب هجرت خود را فدای پیغمبر(صلی الله علیه وسلم ) کرد، آنگاه که در بستر ایشان خوابید وفردایش امانت های که نزد پیامبر اسلام بود به صاحبان آنها رسانید.

۲ـ در غزوه خندق در مقابل عمرو بن عبدود ايستاده گی کرد تا او را کشت، وقتیکه عمرو آن اسب سوار مشهور عرب در مقابل مسلمانان آشکار شده و قدرت نمايی می کرد و اسب خود را جولان میداد ومبارز می طلبید، حضرت علی(رض) بلند شده وگفت ای رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) من با او میجنگم پیغمبر(صلی الله علیه وسلم) گفت بنشین که عمرو است. باز هم عمرو با استهزاء به مسلمانان میگفت : کجاست جنت شما که گمان میبرید اگر کشته شوید بآنجا میروید؟ چرا یکی از مردان شما آشکار نمی شود؟ دوباره حضرت علی(رض) گفت : من در مقابل او خودرا آشکار میکنم ، رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود بنشین. مرتبه سوم عمرو فریاد برآورد ومبارز طلبید. لذا حضرت علی خود را به او نشان داد. عمرو گفت تو کیستی؟ گفت من علی هستم ، عمرو گفت علی بن عبدمناف؟
علی گفت : من علی بن ابی طالب هستم…
عمرو گفت از خود بزرگتری را بفرست چرا که من خوش نیستم خون ترا بریزم حضرت علی گفت من دوست دارم خون ترا بریزانم، بعد از آن بین شان بر خورد سهمگین رونما شد و بلآخره حضرت علی (رض) توانست عمرو را مغلوب ساخته به قتل برساند که همه اسب سوراران مشرک چونکه کشته شدن اسب سوار ماهر خود را دیدند میخواستند فرار نمایند.

۳ـ در غزوه سر نوشت ساز بدر با ولید بن عتبه رویاروی کرده و او را به جهنم فرستاد.

هم چنان حضرت علی(رض) از موقف های ارزنده و شهیر بر خوردار بودند که همه به دلاوری و قوت ایمان شان به پروردگار عالم دلالت دارد. و نیز حضرت علی در تمام غزوات اسب سوار چیره دست مسلمین بوده و مورد توجه خاص رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) قرار داشت.
لذا هرگز موقف شگفت انگیز او را در غزوه خیبر فراموش نمیکنیم ، این در حالی بود که فتح خیبر به مشکل مواجه گردید وپیغمبر(صلی الله علیه وسلم) گفت: فردا بیرق را به کس میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا ورسولش(صلی الله علیه وسلم) او را دوست میدارند. لهذا همه منتظر بودند که این افتخار نصیب چه کسی خواهد شد؟ که ناگاه شنیدند پیامبر اسلام حضرت علی را فراخواند و بیرق را به او تسلیم کرد و حضرت علی (رض) در آن روز چشم درد بود پیغمبر( صلی الله علیه وسلم) برایش دعا کرد ولعاب دهن خود را به چشم او مالید به امر خداوند شفایاب شد و دیگر هر گز چشم درد نشد.

در غزوه خیبر حضرت علی با یک یهودی درگیر بود که یهودی حضرت علی(رض) را ضربه زد تا سپهر از دستش افتاد وحضرت علی در وازۀ را گرفت و برای خود سپهر قرار داد و بر یهودی یورش برد تا او را کشت و قلعه خیبر را فتح نمود.

ابو رافع که یکی از جنگاوران آن روز بود گفت: من همرای هفت نفر نتوانستیم دروازه قلعه خیبر را در پشت خود حمل کنیم.

واز جابر(رض) روایت شده که آن روز حضرت دروازه خیبر را به پشت خود گرفت تا مسلمانان داخل قلعه شده آنرا فتح نمودند، اما آنچه روایت شده که حضرت علی با جنیات جنگید هیچ اصلی ندارد واز جمله ساختگی های بی خردان است لذا بآن التفات نکنید.

ازدواج حضرت علی رضی الله عنه:

وقتیکه پیغمبر(ص) عزیز ترین دختر خود فاطمه زهرا(رض) را به نکاح او در آورد به دخترش گفت : ترا به نکاح بهترین مرد دنیا و آخرت در آوردم آنکه اولین صحابه من در اسلام آوردن بوده و از همه داناتر وبرد بار تر میباشد، أسماء بنت عیس گفت: همرای رسول خدا(ص) بودم که عقد نکاح حضرت علی وفاطمه زهراء را خواند برای هر دو طور مشترک دعا نمود و هیچ تبعیضی در دعای خود راه نداد.

فضلیت حضرت علی رضی الله عنه:
فضلیت حضرت علی(رض) آنقدر بالاست وجایکاهش به قدری رفیع است که یکی از عشره مبشره به بهشت بوده وخلیفه چهارم راشده بود و در بزرگواری او همین بسنده است که پیغمبر(ص) محبت و دوستی به او را نشانه ایمان ودشمنی با او را نشانه منافقت گردانیده وفرمود : هر کس با تو دوستی کرد مؤمن بوده وهر که با تو دشمنی کند منافق است.

و نیز برایش فرمود: تو از من هستی ومن از تو، وباز فرمود : حقیقتاً علی(رض) خدا وپیغمبرش را دوست دارد و خدا ورسولش(ص) او را نیز دوست میدارند.

یک دیگر از فضایل حضرت علی(رض) :

رمانیکه رسول خدا(ص) حضرت علی(رض) را در غزوه تبوک جانشین خود مقرر کرد، حضرت علی گفت:
ای رسول خدا(ص) مرا در بین زنان وکودکان جانشین خود گماشتی ؟ رسول معظم اسلام برایش گفت:
آیا راضی نیستی که نسبت به من جایگاهی داشته باشی که هارون نسبت به موسی داشت مگر اینکه بعد از من پیغمبری وجود ندارد.
وباز هم فرمود : اگر خداوند بواسطه تو یک نفر را به سوی حق رهنمون سازد بهتر از شتران سرخ موی است وبرایش گفت ای علی ! آیا ترا کلماتی نیاموزانم که وقتی آنها را بگوئی خداوند ترا میآمرزد با وجودیکه آمرزیده شده ای؟
گفت : چرا نه برایم بیاموز . پیغمبر(ص) فرمود : بگو « لا اِله الالله الحلیم العلیم ، لا اله الا الله العلی العظیم، لا اله الا الله رب السموات ورب العرش الکریم ، »
احادیث فراوانی دیگری در خصوص فضلیت وعالی مقامی حضرت علی(رض) وجود دارد که درین جا مجال آوردن آنها نیست پارسائی وفروتنی حضرت علی(رض) :
حضرت معاویه برای ضرار صلائی گفت: اوصاف حضرت علی را برایم بیان کن ، ضرار معذرت خواست ، حضرت معاویه گفت باید توصیفش کنی! پس ضرار گفت بشنو : بخدا قسم هدف گرا و نیرومند بود به نیکی امر میکرد وبه عدالت حکم می نمود ودانش و پفرزانگی از تمام جوانب او میتراوید وتمام سخنانش دارای حکمت بود ، از دنیا وخوشرنگی های آن متنفر بوده و به تاریکی نیمه شب أنس داشت . بسیار پند پذیر بوده و اندیشه عالی داشت واز لباس کوتاه وغذای عادی خوشش میآمد.

در بین ما مثل یکنفر ما بود که هر گاه از او پرسشی میکردیم پاسخ مان میداد و از او طلب آگهی میکردیم آگاه مان میکرد، دینداران را احترام کرده وبه مساکین وفقراء دلا سائی مینمود ، زور مندان بخاطر پیشبرد امور باطل خود هیچ امیدی به او نداشتند وضعیفان از عدالت او نا امید نبودند.

گواهی میدهم که باری در نیمه های شب او را دیدم که ریش خود را بدست داشته مانند مارگزیده نا آرام بود . و به شدت گریه میکرد و میگفت : ای دنیا ! دیگری را بفریب بسوی من یورش برده ای یا مشتاق من شده ای خیلی بعید است که فریب ترا بخورم چرا که ترا سه طلاقه کردم ودیگر توان رجوع هم بتونیست.

ای دنیا ! عمر تو کوتاست وارزش تو فرومایه ، واحسرتا از قلت توشه و دوری سفر وخطرات راه .

درین وقت حضرت معاویه گریه کرد وگفت : خداوند ابوالحسن (حضرت علی رض) را مرحمت کند واقعاً این طور انسان مبارکی بود که گفتی . و چگونه است اندوهگینی تو ای ضرار؟ گفت : مانند کسیکه فرزندش در پهلویش سربریده شود.

أبجر بن جرموز از پدرش نقل کرده که پدرش گفت : حضرت علی را دیدم که از مسجد کوفه بیرون میشد در حالیکه کالای مجهز پوشیده بود در بازار گردش میکرد ودر دستش شلاقی بود که مردم را به پرهیز گاری ، راستگوی ومعاملات خوب وعدم کوتاهی در میزان وپیمان امر مینمود .

روزی حضرت علی از نزد حضرت فاطمه بیرون شد ودر صحن مسجد خوابید، رسول خدا(ص) در خانه فاطمه داخل شد وگفت : پسرکاکایت کجاست؟ گفت آنجا در مسجد خوابیده است، پس رسول خدا (ص) آمد وحضرت علی را در حالی یافت که ردایش از پشت او افتیده بود وکمرش خاک آلود شده بود رسول خدا خاک را پاک نموده و میگفت: ای اباتراب (پدر خاک) به نشین و از آن به بعد حضرت علی دوست داشت که او را اباتراب بگویند.

از یکی روایت شده که گفت حضرت علی(رض) را دیدم در بازار شمشیر خود را میفروخت ومیگفت این شمشیرم را کی می خرد قسم بذاتیکه دانه را میشگافت بتوسط این شمشیر غم و اندوه را از چهره رسول خدا (ص) زدوده ام اگر نزدم پول خریدن یک ازار و لنگ میبود هر گز شمشیر را نمی فروختم.

روز عید فطر کسی در خانه حضرت علی داخل شد دید که غذای غیر لذیذی را در وقتیکه همه مردم غذای لذیذ و خوشمزه میخورند، نوش جان میکند، گفت ای امیرالمؤمنین این روز عید است چرا غذای شما لذیذ نیست؟ حضرت علی(رض) گفت: امروز عید کیی است که دیروز روزه داری و شب بیداری اش قبول شده باشد وعید کسی است که گناهانش آمرزیده ، وتلاش او قدردانی وعملش پذیرفته شده باشد، امروز هم عید ماست وفردا هم عید ماست وهر روزی که تابع فرمان خداوند بودیم آن روز عید ما میباشد .

مقام ومنزلت سیاسی او:
این مقام حضرت علی (رض) را بسنده است که امیر المؤمنین وخلیفۀ چهارم راشده بود وپیش ازین مقام بحیث عضو مجلس مشورتی قرار داشت وخلفاء در رابطه به امور حکومتی با او مشورت میکردند ودر حل معضلات به او اعتماد مینمودند چنانچه حضرت عمر (رض) میگفت: اگر علی (رض) نمیبود عمر هلاک میشد.

رسول خدا (ص) او را در سنین جوانی به یمن بحیث والی مقرر کرد تا بین شان داوری کند حضرت علی گفت ای رسول خدا (ص) من به امور قضائی آشنا نیستم. رسول معظم اسلام دست خود را به سینۀ او زد و گفت پروردگارا! قلب او را راهیاب وزبانش را گویا بگردان، حضرت علی (ض) گفت: به خدا قسم از آن به بعد در مورد قضاوت بین دو شخص هرگز دچار شک نشدم.

زمانیکه حضرت عمر (رض) مجروح شد، شش نفر را بحیث اعضاء شورا تعین کرد که عبارت از حضرت عثمان بن عفان، حضرت علی بن ابی طالب، حضرت طلحه بن عبیدالله، حضرت زبیر بن عوام، حضرت عبدالرحمن بن عوف وحضرت سعدبن ابی وقاص (رض) بودند، وسپس حضرت عمر به اهل شورا گفت: اگر علی را بحیث خلیفه تعیین کنند آنها را به حاکمیت حق وادار خواهد کرد.

وقتیکه حضرت عثمان (رض) به شهادت رسید، مسلمانان به طرف حضرت علی (رض) بخاطر بیعت به او شتافتند وهمه انصار و مهاجرین به او بیعت کردند و بحیث خلیفه مقرر شد، جز عدۀ که مخالفت کردند وحضرت شکنجه شان نکرد وقتی از او پیرامون آن عده سؤال شد گفت: آنها کسانی اند که از حق باز نشسته شده و همرای باطل هم همکاری وهمیاری نکرده اند.

جایگاه علمی او:
حضرت علی (رض) عالمترین صحابه بود و در مسائل مغلق و پیچیده به ایشان مراجعه میشد حتی که علمش ضرب المثل در بین مردم بود چنانچه میگفتند: یک قضیه رخ داده اما ابوالحسن نیست که حلش کند.

از عطاء رحمه الله پرسیده شد آیا در بین اصحاب رسول خدا (ص) کسی از علی (رض) عالمتر بود گفت نخیر به خدا قسم من کسی را از او عالمتر نمیدانم.

ودیگر آنچه به پیشدستی ایشان در عرصه علم گواهی میدهد اینست که حضرت عبدالله بن عباس(رض) وعبدالله بن مسعود(رض) با وجود آن دانش و بزرگواری شان تفسیر را از حضرت علی(رض) آموختند، چنانچه حضرت عبدالله بن عباس(رض) میگوید: تفسیر قرآن را از علی بن ابی طالب فراگرفتم . وحضرت ابن مسعود(رض) گفت:

هر کس را که از خود داناتر به قرآن بیابم نزدش میروم گرچه راه خیلی طولانی هم باشد کسی به او گفت آیا از علی(رض) تفسیر را آموختی گفت: آری آموختم .

عامر بن وائله گفت روزی دیدم که حضرت علی(رض) در خطبۀ خود میگفت هر شکلی دارید ودر هر موضوعی دچار اشتباه هستید از من سؤال کنید، ودر باره قرآن از من پرسان کنید چرا که هر آیت را میدانم که در شب نازل شده یا در روز و آیا در دشت نازل شده یا در کوه.

وقتی حضرت علی از نعمت های خداند که به او عنایت شده بود صحبت میکرد میگفت : به خدا قسم هیچ آیۀ نازل نشده مگر اینکه میدانم در چی مورد نازل شده ودر کجا نازل شده است، یقیناً خدا برایم قلب فهمای وزبان گویای بخشیده است.

این مشت نمونۀ خروار از علوم ومعارفی است که حضرت علی (رض) حاصل کرده بود که اگر بر تمام اهل زمین تقسیم شود کفایت همه را میکند، این همه علم ودانش او جای تعجب وشگفت نیست چرا که در خانه نبوت پرورش یافته واز انوار رسالت محمدی مستفید شده است.

خداوند از او خوشنود باشد وما را پیروی و متابعت او نصیب فرماید.

ترجمه: عبدالخالق احسان

نظرات

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading