دولت محمد زائی افغانستان (۱۸۴۲ – ۱۹۷۴ میلادی)

بعد از کور شدن زمان شاه ابدالی خاندان سلطنتی ابدالی را فتور فرا گرفت و شاه محمود از تنظیم و ادراه ی مملکت عاجز آمد سران بارکزائی که وزارت دولت و حکومات ایالت را در دست داشتند درصدد بدست آوردن سلطنت افغانستان گردیدند . مخصوصا در وقتی که شاهزاده کامران پسر شاه محمود، وزیر فتح خان بارکزائی را اول کور و باز به قتل رسانید.

برادران متعدده وزیر توانستند شاه محمود را در سال ۱۲۳۳ به جانب ولایت هرات فراری ساخته و برادر او شاه شجاع را به جانب شکار پور سند عقب زدند شاهزاده ایوب ابدالی پسر تیمور شاه نیز که دعوای جانشینی پدر را می کرد، مجبور شد دست از حکمرانی بکشد، تنها شاه محمود به ولایت هرات به پادشاهی کوچکی قناعت نمود، که بعد از او پسرش کامران و وزیرش یار محمد خان الکوزائی سعید محمد خان پسر وزیر مذکور شاهزاده یوسف ابدالی به این حکومت کوچک چهل و چند سال دیگر دوام دادند، در طی این مدت بود که جنگهای مشهور دولت فارسی با این حکومت کوچک به وقوع پیوسته و بالاخره فارسی ها مغلوب و ناکام گردیدند. در سال ۱۲۷۳ هجری سردار سلطان احمد خان بارکزائی به حکومت هرات مسلط و در سال ۱۲۷۹ پسرش شهنواز خان جای او را گرفت ولی به زودی در همان سال امیر دوست محمد خان پادشاه اولین بارکزائی افغانستان، ولایت هرات را جزء افغانستان قرار داده و بناء دولت سلسله ی محمد زایی را استوار ساخت، به هر حال بعد از اغتشاش داخلی افغانستان و فتور امور خانواده ی سلطنتی ابدالی ، رشته امور مملکت در کف برادران متعدده وزیر فتح خان مقتول، افتاد.

مشاهیر این برادران همان سردار محمد عظیم خان و سردار شیردل خان است که بیشتر بطور ملوک الطوائفی افغانستان را به واسط برادران دیگرشان اداره می کردند که از آن جمله دوست محمد خان حاکم کابل و پردل خان حاکم قندهار و … بودند. در دوره ی تسلط برادران وزیر فتح خان که اولاده ی سردار پاینده خان یکی از مامورین دولت ابدالی بوده و بعدها به خاندان محمد زائی معروف شدند . طرز اداره ی افغانستات ملوک الطوائفی شده و چنانچه ولایت طوس یا خراسان فعلی و ولایت پنجاب قبلا در عهد شاه محمود ابدالی از افغانستان مجزا شده بود اکنون ولایت سند زیر قیادت میرهای ولایت مذکور اعلان استقلال کرد و ولایت پیشاور ، اتک و کشمیر نیز از افغانستان مجزا و ضمیمه ی دولتی سیکی پنجاب گردید. ( ۱۲۴۳ تا ۱۲۴۴ هجری )

طایفه محمدزایی علم طغیان علیه سدوزاییها را بلند کرد، و در سال ۱۲۳۳هجری قمری (۱۸۱۸میلادی) دوست محمدخان، جوانترین پسر رئیس طایفه محمد زایی، حاکم سدوزایی را در حوالی کابل شکست داد. دراین روزها از قلمرو وسیع سدوزایی چیز چندانی باقی نمانده بود. بلخ دعوی استقلال میکرد، مرو و کوشک به تصرف روسیه تزاری در آمده بودند، رانجیت سینگه والی ایالت پنجاب نیز اعلان حکومت نمود.
انگلیسها بر بلوچستان دست انداخته بودند و سند نیز در مقابل حکومت افغانها تمکین نمی کرد. دوست محمدخان در چنین شرایط بحرانی به سال ۱۲۵۰هجری قمری (۱۸۳۵میلادی) خود را امیر افغانستان خواند.
دوست محمد از انگلیسها که عملا از سیکها حمایت میکردند تقاضا نمود تا بر سر مسئله پنجاب میان ایشان میانجیگری نمایند و در ضمن به انگلیس قول داد که افغانها مانع پیشروی روسها از شمال به جانب جنوب شوند. دوست محمد خان وقتی زمام امور را در دست گرفت که دو امپراتوری بزرگ روسیه و انگلیس سرگرم پیش‌روی‌ها و توسعهٔ قلمرو خویش بودند. افغانستان بصورت مانع و حد فاصل طبیعی و کوهستانی در میان این دو امپراتوری، به مهره‌ای پیاده‌ای در رقابت شطرنج وار این قدرتهای بزرگ قرن ۱۹و دست آخر به سپری برای جلوگیری از تصادم آن دو، بدل شد.
وقتی دوست محمد در مبارزه با سیکها از انگلیس کمک خواست آنها حاضر نشدند که به وی کمک کنند، چه که آنها آخرین حملات دوران احمدشاه بر هند را هنوز بخاطر داشتند و بخود اجازه نمیدادند تا افغانها این مردمان کوه نشین و دیرآشنا و حادثه جو را تهدیدی برای سلطه‌ای خود بر هند ندانند. همین احساس خطر بالاخره باعث شد که دوست محمدخان دوسال بعد از حکومت افغانستان کنار رود. وقتی دوست محمدخان از انگلیس استمداد کرد که هرات نیز در محاصرهٔ ایران بود. انگلیس‌ها از پیش‌روی ایران و پیش‌روی روسیه در آسیای مرکزی بیشتر احساس خطر نمودند.
وقتی انگلیسها به درخواست امیر دوست محمد جواب منفی دادند، وی نیز ناگزیر دست به دامان تزار روس زد. دراین وقت انگلیس خطر را بسیار جدی تلقی نموده اعلان نمود که برای حفظ هند بریتانوی در مقابل دست درازیهای روسیه ضرورت میداند تا در کابل یک حکومت دوست انگلیس باشد، درینوقت شاه شجاع، شاهزاده مخلوع و بی تخت و تاج سدوزایی اعلان کرد که هرگاه انگلیسها در رسیدن به حکومت کابل به وی کمک کنند، او حاضر است که پشاور را به سیکها واگذارد. تا این هنگام ایرانی‌ها هرات تخلیه کرده بودند، اما با این حال انگلیس‌ها افغانستان را اشغال کردند، و بدین ترتیب نخستین جنگ انگلیس و افغانستان (۱۲۵۴هجری قمری (۱۸۳۸میلادی) – ۱۲۵۸هجری قمری (۱۸۴۲میلادی)) آغاز می‌شود.

نظرات

مطالب مرتبط

تاریخچه آیین بودایی و اوضاع عمومی آن در افغانستان

درعصر “هیون‌تسنگ” که اوایل ظهور اسلام بود، آیین بودایی (بودا) مذاهب متعدد داشته وتا هژده …

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading