Monthly Archives: دسامبر 2020

خود را به مردن زده بودم، درحالی‌که خون و گوشت هم‌صنفانم به صورتم می‌پاشید

من و هیلی خود را به مُردن زدیم، حتا نفس نمی‌کشیدیم. لحظات وحشتناکی بود؛ از یک سو صدای پی‌هم زنگ‌های تلفن و از سوی دیگر ناله‌های هم‌صنفی‌های زخمی‌مان به گوش می‌رسید، بوی خون به مشام ما می‌خورد و تکه‌های گوشت به صورت‌مان می‌پاشید. وقتی صدای شلیک آرام شد، سرم را …

ادامه مطلب »