«چه بودیم و چه شدیم»؛ دغدغۀ امروزی تک‌تک از ما روشن‌فکران

شاید کمتر کسی را یافت تا با عکس های مجازی وقت‌خورده رنگه یا سیاه و سفید از کابل قدیم که در پای آن این سطر نوشته است “چه بودیم، چه شدیم” سرنخورده باشد. چه تعدادی از ما این زنان خندان، آزاد، بی چادر و منی ژوف پوش را مقایسه با چادری پوشان امروزی نکرده است؟

چه تعدادی از ما نوستالژی [خاطره‌انگیز] محصلان دانشگاه (پوهنتون) طبی، سربازان زن، آوازخوانان، نرس ها، معلمین و زنان دیگر را همراه با دوستان خارجی خود شریک نکرده است؟ که ببینید چادری همیشه سمبول و یا ستیریوتایپ [کلیشه] زن افغان نیست.

بیشک که همه ما کرده ایم و واضح است که آزادی زن بدون شک بعد از دهه نود تغییر کرده است.

و اما بعد، بیاید ارقام را کنار این عکسها بگذاریم و با امروز مقایسه کنیم. دقیقاً چند فیصد زنان را این عکس های پر زرق و برق دیروز نماینده گی میکردند؟ دقیقاً چند فیصد زنان آنوقت تعلیم یافته بودند؟ دقیقاً چند فیصد زنان دسترسی به چنین لباس ها و محافل با شکوه پر رقص و موسیقی داشتند؟ باور کنید که تصادف نخواهد بود که داکتری، یا طراح شنیل، یا نرس همه تعلق به صرف یک ایلیت [نخبه] شاهی داشتند. من اینجا حتا از قوم یاد نمی‌کنم، چون به نظرم حتی پشتون‌ها بطور عادل نیز در آن ساختار حضور نداشتند.

حضور زنان در سیاست، ارتش، ورزش، تحصیلات عالی و رسانه ها امروز بی سابقه است. این بحث دیگر است که زنان با تنش ها و چالش های جدی روبرو میشوند.

امروز افغانستان چندین شرکت هوایی دارد و محدود به آریانا افغانستان نیست. هوتل‌های مجلل پایتخت محدود به انترکانتنتل نیستند. در تصاویر زمان پیش از کمونیسم تصویری از زنان هزاره هم وجود ندارد.

اولین وزیر هزاره در دوران تره‌کی گماشته میشود. اولین مردی که مبارزه علیه بی‌سوادی را شروع کرد، سوادآموزی زنان را در اولیت قرار داد و اجباری کرد حفیظ الله امین بود، اما مواجع قیام های بزرگ مردم مثال در هرات شد. انسان حتی حدس هم زده نمیتواند از شهری که امروز زنان بیشترین رای در آن آوردند و امروز یک جامعه خیلی فعال و باسواد زنانه دارد.

پس از یک طرف ما در یک آینده بهتر قرار داریم و هوس خوردن بی معنی است. از نگاه آزادی فردی زن شاید هوس خوردن قابل درک باشد، اما از نگاه رسیده گی به ارزش ها، زن افغانستان امروزی در یک مقام بلندتر ایستاده است.

جایی تعجب هم نیست که زنان هزاره نسبت به اکثریتهای قومی دیگر پیشقدم تراند و با یک روند کامیاب امانیسپشن [رهایی] روبرو شده اند چون مردان هزاره با آن ها اند.

حضور پررنگ زنان هزاره در اردوی ملی، صدا و سیما، اشتراک در انتخابات، مدال آوری در المپیک، بایسکل سواری و ورزش، اشتراک در دادخواهی های مهم انکار ناپذیر است. امکان دارد تاریخچه دراز فرهنگی داشته باشد. الفنستون در کتاب خود «An account of the kingdom of Caubul» چنین مینویسد: “زنان مسئولیت نگهداری خانه و جایداد را دارند. باعذت‌ نگهداری میشوند و در تصامیم مرد خانه همیشه شریک پنداشته میشوند. زنان اینجا هیچگاه زده نمیشوند و پنهان کردن زنان هم رایج نیست”. جشوا هارلن (Josiah Harlan)، اولین جاسوس امریکایی که تقریباً ۲۰۰ پیش در هزاره جات سفر کرده بود و امکان دارد زنی هم آنجا داشت، نیز این حرفها را تاکید میکند.

الفنستین همچنان از زنان آزاد کوچی و زنان کارگر کنرها و لغمان یاد میکند. نویسنده جایی مینویسد: “جایگاه زنان ارتباط به مقام اجتماعی شان دارد. زنان طبقه بالا بطور کامل پوشیده و پنهان زنده گی دارند، مگر با همه نعمت ها و آرامش های خاص. زنان طبقه غریب نه تنها که در خانه کار میکنند بلکه آب نیز میآورند. در میان اقوام سختگیر حتی با مرد یکجا کار بیرون از خانه را نیز میکند. اما این رقم در هیچ جای کشور ۵۰ در ۵۰ نیست، مانند هندوستان، جایکه زن و مرد سهم مساویانه در کار دارند.”

“(L-R) Jan and Peg Podlich at Paghman Gardens, which was destroyed during the years of war before the 2001 U.S. invasion of Afghanistan.”

این دو دیدگاه الفنستین خیلی جالب است. چون از یک طرف زنان هزاره بسوی یک امانیسوپشن [رهایی] پیروز در حرکت اند. از سوی دیگر، حضور زنان اقوام دیگر نه تنها در محل کارهای دفتری بلکه در کشتزار، آب رسانی، چوپانی و غیره نیز کاهش یافته است. مهمترین رسانه ها حتا به مقاله نویسی علیه این کارها قلم برداشته اند. همین ۲۰۱۵ گذشته چندین رسانه معتبر نوشته‌های داشتند با تیتر «زنان نورستان و لغمان هنوز هم کارهای شاقه میکنند»، که در اینجا بخصوص به زنان خاشه چین اشاره شده است. سوال من اینست که این کار دقیقاً به چی دلیل شاقه است؟ و آیا بهانۀ نیست برای خانه‌نشین ساختن زن؟ و یا آیا مردان ما کورند که حتا شاقه‌کاری اطفال را نادیده میگیرند و به دنبال زنان اند؟ دیگر این که زن به چه دلیل ضعیفه نامیده میشود؟ میگویند بدن انسان توان تحمل ۴۵ واحد درد (Dels) را دارد و هر زن در وقت ولادت ۵۷ واحد درد را به آسانی تحمل میکند. این عدد توافق میکند با دردی که انسان احساس میکند وقتی بیست استخوان بدنش بشکند. پس چرا زنان نورستانی پس از سال سالها ضعیفه نامیده میشوند، وقتی همین کار را قرنها انجام میدادند؟

پس به این دلیل، نباید ۴۰ سال پیش برگردیم و به عکس های فیشنی افسوس کنیم؛ بلکه ۲۰۰ پیش برگردیم و آگاه شویم که حال ما در بعضی نقاط کشور حتی بدتر از دوصد سال قبل است. از افسوس‌های کلیشه‌ای بگذریم و توده‌های تاریک اندیش را آگاه سازیم و توانمندی زن را از همینجا شروع کنیم.

بیاید از همینجا شروع کنیم. از امروز، از همین ۸ مارچ! بیاید به تاریخ این روز برگردیم و زنان را شاغل و کارگر بسازیم. پیشرفت و رهایی زن را سرمشق مبارزه بسازیم و تشویق کنیم زن به پای خود بیستد. بیاید ذهن‌ها را تغییر بدهیم و نگذاریم “نان آور” خانه صرف و صرف یک کلمه مذکر باشد. به امید آنروز!

روز جهانی زن به همه مبارک باد!


نگارنده: زرلشت ص.

نظرات

مطالب مرتبط

روایت شاهزاده هری از اشتراک در نبرد افغانستان

نام شاهزاده هری زمانی بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاد که بخش‌های از کتاب خاطرات …

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading