زندگی نامه معاذ بن جبل رضي الله عنه

ايشان معاذ پسر جبل انصاري خزرجي امام پيشگام در علم حلال وحرام در اسلام بودند.

حضرت معاذ رضي الله عنه چهره بشاش و زيبا داشته، دندانهاي او از سفيدي مي درخشيد، چشمانش هميشه سرمه کرده بود. كعب بن مالك در موردش فرمود: او رضي الله عنه جوان شجاع و زيباي بود كه از همه جوانان قومش برتر بود و هر چه از خداوند مي خواست برايش داده ميشد و به همه غزوات حضور داشت و به غزوه بدر در حالي حضور يافت كه بيست ويك ساله بود.

 مسلمان شدن

حضرت معاذ رضي الله عنه همراه هفتاد نفري بود كه به مكه آمدند تا به پيغمبر صلي الله عليه وسلم بيعت نمايند و اسلام را بپذيرند، لذا حضرت معاذ از سعادتمندان خوش چانس است كه وقت بيعت با رسول خدا صلي الله عليه وسلم دستش به دست را او نهاد تا از جمله پيش قدمان در اسلام باشد، بعد از اين حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه همراي دوستش معاذ بن عمرو بن الجموح، به محضی كه به مدينه برگشتند بسوي الله و رسول او دعوت را آغاز كردند و اهل مدينه را با شوق و صداقت به ايمان به طرف اسلام فرا ميخواندند.

عربها قبل از اسلام عادت داشتند كه بزرگان وثروتمندان شان براي خود بت هاي مخصوصي مي ساختند و در خانه هاي شان ميپرستيدند و معاذ بن عمرو اين كار پدر خود را ديده همراه دوست خود معاذ بن جبل توافق نمود كه بت عمرو بن جموح را به تمسخر بگيرند تا شايد عمرو متوجه شده و از خواب غفلت بيدار شود و بداند كه اين بت مالك هيچ نفع وضرري نمي باشد. لذا هردو، شبانگاه بت را گرفته و در گودالي كه كثافات و پليدي داشت انداختند، عمرو بن جموح صبح بت خود را نيافت به جستجو پرداخت تا بالآخره آن را در بين كثافات افتيده ديد همين طور هر شب آنان چنين مي كردند تا كه عمرو ناراحت گرديد و شمشير را به گردن مناف (بت) آويزان نمود وگفت : اگر در تو خيري وجود دارد از خود دفاع كن. صبح ديگر باز هم عمرو بتش را نيافت در حال به طرف گودالي رفت كه آنجا افتيده است؛ اما حالا تنها نيست بلكه همراه سگ مرده به يك ريسمان بسته شده است.

وقتي اين حادثه غم انگيز را ديد خيلي غمناك گرديد عمرو در اين حالت غضب و ناراحتي بود كه عده از بزرگان مدينه كه به اسلام گرويده بودند به آنجا نزديك شدند و شروع نمودند به پند دادن به عمرو بن جموح و عقل و قلبش را مخاطب قرار داده و پروردگار يكتاي بي همتا را براي او ياد آور شده و برايش واضح ساختند كه اين بت هيچ نفع وضرري رسانيده نميتواند و حتي براي خود مالك هيچ نفع و ضرري نمي باشد.

بالآخره عمرو بن جموح را هياب شد و به دين مبين اسلام مشرف گرديد و باعث اصلي مسلمان شدنش آن تلاش هاي پسرش معاذ بن عمرو همراه معاذ بن جبل رضي الله عنهم بود.

جايگاه علمي حضرت معاذ بن جبل رضي الله عنه

او رضي الله عنه از جمله كساني بود كه قرآن را در زمان پيامبر صلي الله عليه وسلم جمع و تدوين نمودند، رسول گرامي صلي الله عليه وسلم در موردش فرمود: قرآن را از چهار نفر بياموزيد از آن جمله يكي حضرت معاذ را ذكر نمود؛ لهذا اهليت اين فرموده رسول خدا را كمائي كرد كه فرمود: دانا ترين امتم به حلال وحرام معاذ بن جبل است.

و هم چنان رسول معظم اسلام فرمودند: مهربان ترين امتيانم ابوبكر، نيرومندترين آنان در حفظ دين خدا عمر، راستگوترين و باحياترين شان عثمان، اجرا كننده ترين شان علي و دانا ترين آنان به علم فرايض (ميراث) زيد بن ثابت، قـادرتريـن آنان به كـتاب خدا (قرآن كريم) ابي بن كعب و عالم ترين شان به حلال و حرام معاذ بن جبل رضي الله عنهم ميباشد و ابو عبيده امين امت است، ابوهريره ظرفي از علم است و سلمان درياي علم ميباشد كه پاياني ندارد و هيچ كس از ابوذر راستگوتر و راست كارتر يافت نمي شود.

هريك از اين اصحاب جليل القدر رسول خدا علامه ونشانه اي دارد و هر كدام داري صفاتي است كه به آن متصف ميباشد و برايش به حيث علامه قرار گرفته است.

مسروق ميگويد: اصحاب رسول خدا را مانند حوض هاي يافتم كه يكي يك گروه را سيراب ميكند وديگري دو گروه را سيراب ميكند وديگري طوري است كه اگر همه مردم به آن رجوع كنند سيراب ميشوند. نبي كريم صلي الله عليه وسلم در باره حضرت معاذ فرمود: در روز رستاخيز معاذ يك گام از ديگر مردم پيش قدم است يعني حضرت معاذ رضي الله عنه در آن روز يك گام از علماء پيش ميباشد.

بزرگان صحابه وتابعين از حضرت معاذ حديث روايت نمودند مثل حضرت ابن عباس، ابن عمر، جابر انس وغيره رضي الله عنهم.

منزلت او نزد رسول معظم اسلام صلي الله عليه وسلم

بخاطر بزرگي و منزلت او نزد رسول خدا صلي الله عليه وسلم بود كه وي را پـشت سر خـود سوار نـموده و برايـش گـفـت: يا مـعاذ بن جبل! معاذ ميگويد گفتم: لبيك يا رسول الله، پس رسول خدا صلي الله عليه وسلم لحظه به راه رفتن ادامه داد وگفت: اي معاذ بن جبل: گفتم: لبيك يا رسول الله. فرمود آيا ميداني كه حق خدا بر بندگانش چيست؟ گفتم: خدا ورسولش بهتر ميدانند، ايشان گفتند: حق خدا جل جلاله بر بندگان اينست كه او را بپرستند و هيچ شريكي به او قايل نباشند.

بعد از آن رسول خدا صلي الله عليه وسلم به سيرخود ادامه داد وبازهم فرمود: اي معاذ بن جبل! گفتم: در خدمت حاضرم اي رسول گرامي. فرمود: آيا ميداني كه حق بنده بر خدا چيست؟ گفتم: خدا ورسولش دانا ترند. فرمود: حق بنده اينست كه خدا عذابش نكند. همين گونه حضرت معاذ رضي الله عنه مقرب و محبوب رسول گرامي صلي الله عليه وسلم بوده و مورد اعتماد و امانت او قرار گرفت؛ لهذا پيامبر بزرگوار اسلام وي را به حيث سفير و نماينده خود برگزيد تا به يمن رفته و به مردم آنجا اسلام و قرآن را بياموزاند و طبق فرمان خدا بين شان داوري كند و برايش فرمود: اي معاذ به چه چيز حكم ميكني؟ گفت: به كتاب خدا، پيامبر فرمود اگر حكم قضيه را در قرآن نيافتي به چي حكم ميكني؟ گفت: به اساس سنت رسول خدا حكم ميكنم، پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: اگر درسنت رسول خدا نيافتي؟ حضرت معاذ گفت: اجتهاد ميكنم و درين مسير هيچ كوتاهي نميكنم. رسول گرامي صلي الله عليه وسلم تبسم نموده وفرمود: سپاس خداي را كه نماينده رسول خود را بآنچه خوشنود مي شود، توفيق داد.

آنگاه كه وي را بطرف يمن فرستاد به اهالي آن نامه نوشت كه بهترين صحابه ام را بسوي شما فرستاده ام. پيغمبر صلي الله عليه وسلم به حضرت معاذ رضي الله عنه آداب دعوتگري را آموزش داده و درس خوبي در شيوه بر خورد با مردم واخلاق نيكو وي را آموختاند وقتيكه او را به يمن ميفرستاد گفت: تو نزد قومي از اهل كتاب ميروي نخست آنان را به پذيرش كلمه لااله الا الله ومحمد رسول الله فرا بخوان اگر اين كلمه را قبول كردند بآنها بياموز كه خداوند براي شان در هر روز پنج وقت نماز فرض كرده است واگر نماز را هم قبول نمودند به آنان بياموز كه خداوند زكات را فرض گردانيده كه از ثروتمندان گرفته شده و به مستمندان داده شود.

اگر زكات را هم قبول نمودند پس از گرفتن اموال دلنشين آنان بپرهيز واز دعاي ستمديده حذر كن چرا كه بين دعاي او و خداوند حجابي نيست.

از جمله وصاياي رسول گرامي صلي الله عليه وسلم براي معاذ وابوموسي اشعري اين بود كه صدقات را فقط از چهار چيز بگيرند: جو، گندم، خرما، وكشمش. خلاصه اينكه پيامبر اكرم صلي الله عليه وسلم تمام انواع وصيت ها، ارشادات واسلوب هاي بر خورد همراه رعيت وآداب دعوت بسوي خدا ورسولش را براي حضرت معاذ رضي الله عنه آموختاند وحضرت معاذ به تمام اين وصايا ملتزم بود و همه را در ساحه عمل تطبيق نمود لذا صفات برجسته ذيل را نصيب گرديد: داور دادگستر، دعوتگر مصلح، نماينده امانتدار و سفير معتمد. اين جاي شگفت نيست چرا كه رسول امين صلي الله عليه وسلم به اين وظائف او را گماشت در حاليكه ميدانست معاذ كيست؟

علم و دانش او

عائد بن عبدالله ميگويد: روزي در اوائل خلافت حضرت عمر رضي الله عنه همراه اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وسلم وارد مسجد شدم در مجلسي كه تعداد شان سي و چند نفر بود نشستم همه آن صحابه ها احاديث رسول خدا صلي الله عليه وسلم را نقل ميكردند، و در بين آن حلقه ی مذاكره ديني جوان زيبا شكلي بود كه بيان سليس و چهره نوراني داشت و از همه جوانتر بود، وقتي ديگران در فهم حديث به مشكلي رو برو ميشدند از آن جوان سؤال مي كردند و او جواب ميگفت.

آنگاه كه مجلس شان تمام شد بآن جوان نزديك شده وپرسيدم اي بنده خدا تو كيستي ؟ گفت: معاذ بن جبل. شهربن حوشب ميگويد: وقتي كه ياران رسول خدا صلي الله عليه وسلم حديث مي گفتند، اگر حضرت معاذ در بين شان بودي منتظر رأي او مي ماندند.

فضيلت او

پيرامون فضل و برتري حضرت معاذ اين فرموده رسول معظم اسلام كافي است كه فرمود: اي معاذ بخدا سوگند ترا دوست دارم. وقتي او را بطرف يمن ميفرستاد گفت: خداوند ترا از پيش رويت، از پشت سرت، از طرف راستت، از طرف چپت واز زير پايت حفظ نمايد و شر انسان وجن را از تو دفع كند.

اميرالمؤمنين عمر بن خطاب رضي الله عنه گفت: اگر معاذ بن جبل نمي بود عمر هلاك ميشد. در مناسبت ديگري گفت: اگر معاذ بن جبل زنده ميبود او را والي مقرر ميكردم وآنگاه كه بميرم وخداوند از من بپرسد چه كسي را والي امت محمد مقرر كردي؟ ميگويم: معاذ بن جبل را بعد از اينكه از پيامبر شنيدم كه ميگفت: معاذ بن جبل رئيس علماء در روز قيامت است.

ونيز حضرت عمر رضي الله عنه در باره او فرمود: همه زنان عاجزند از اينكه مثل معاذ بزايند واگر معاذ نمي بود عمر هلاك ميگرديد.

شخصيت او

ابو مسلم خولاني ميگويد: روزي وارد مسجد حمص شدم كه گروهي از ميانسالان نشسته اند و در وسط شان جواني است كه دندان هايش از سفيدي برق ميزند، و هيچ سخن نميگويد، وقتي آن گروه در موردي دچار شك واشتباه ميشدند از آن جوان سؤال منمودند، از نفر نزديك خود پرسيدم اين جوان كيست؟ گفت: معاذ بن جبل است در آن وقت محبت او در قلبم جاي گرفت.

پيغمبر اكرم صلي الله عليه وسلم براي وي گفت: اي معاذ بخدا قسم ترا دوست ميدارم وبرايت توصيه ميكنم كه اين دعا را پس از هر نمازي فراموش مكن [ الهم اعني علي ذكرك وشكرك وحسن عبادتك ] پروردگارا ! مرا به ذكر وسپاسگذاري وعبادت خوب ياري رسان.

تقوا وپارسائي

يك صبح رسول خدا وي را ملاقات نموده وسؤال كرد، اي معاذ چگونه صبح كردي؟ گفت: در حالي صبح نمودم كه مؤمن حقيقي هستم پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: هر حق حقيقتي دارد حقيقت ايمان تو چيست؟ گفت: هر گاه صبح مي خيزم به اين باورم كه تا شام زنده نخواهم ماند و هر گاه شب ميشود به اين گمانم كه تا صبح زنده نمي مانم، هر گاميكه بر ميدارم باين گمانم كه شايد گام ديگر را برداشته نتوانم، گويا كه بگروهي مينگرم كه زانو زده اند وبطرف نامه اعمال شان فراخوانده ميشوند، وگويا كه اهل جنت را به تنعيم واهل دوزخ را به عذاب ميبينم، لذا رسول معظم اسلام فرمودند حقيقت ايمان را در يافتي ثابت قدم باش، اين همه برعظمت نفس، شفافيت روح ،فراواني علم واخلاص وتقوي ماند گار او دليل محكمي است.

بيانات حكيمانه شان

از انحراف فرزانه ي به هراسيد و حق را به حق بشناسيد چرا كه حق نور و روشنائي خاصي دارد، روزي شخصي برايش گفت: مرا آموزش بده حضرت معاذ براي او گفت: اگر ترا آموزش بدهم پيروي ميكني؟ آن مرد گفت: من به فرمانبرداري توحريصم حضرت معاذ رضي الله عنه فرمود: گاهي روزه دار باش وگاهي نباش ونماز بخوان واستراحت نيز بكن و به كسب وكار مشغول شو وگناه مكن، تا آخرين لحظه زندگي خود مسلمان باش و از دعاي ستمديده حذر نما.

اورضي الله عنه هم نشينانش را ميگفت: بياموزيد وعمل نمائيد چرا كه علم به شما وقتي نفع و سودي ميرساند كه به آن عمل كنيد اين دانش، تقوي، راستي وفرزانگي همه از ثمرات نصائح رسول گرامي اسلام بود كه حضرت معاذ آنها را در ساحه عمل تطبيق نمود و در پنهان و آشكار به آنها پايبندي ميكرد كه در نتيجه، همه آن نصائح نشانه و علامه شخصيت او گرديد، خداوند چه راست فرمود: [ واتقوا الله ويعلمكم الله والله بكل شيء عليم ] ( )

از خداوند بترسيد وخداوند شما را ميآموزاند زيرا خداوند به همه چيز داناست.

در گذشت او

آخرين سخنش در حالي كه به سكرات موت بود اين مناجات بوده [پروردگارا ! از تو ميترسيدم؛ اما امروز به تو اميددارم، الها ! خودت ميداني كه من دنيا را به خاطر جريان جوي ها و غرس درختان دوست نداشتم بلكه بخاطر دفع تشنگي و مشقات و نيل علم و ايمان و طاعت بسيار دوست داشتم.

سپس روح پاكش را به ذات اقدس الهي تسليم نمود و درين حال ميگفت: مرحبا به مرگ كه دوست را بنا به حاجتش ميبرد.

وفات حضرت معاذ رضي الله عنه در زمان خلافت حضرت عمر رضي الله عنه به اثر مرض طاعون در شام و درسال هفده هجري بوقوع پيوست كه سي و چهار سال زندگي آبرو مندانه ی را سپري كرده بود.

خداوند از وي خوشنود باد و در جنت برين جايش دهد

نوشته: عبدالقادر ابراهیم
ترجمه: عبدالخالق احسان

نظرات

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading