علل پيدايش جشن نوروز

راجع به علل پيدايش نوروز در افسانه ها بحثهاي بس طولاني ودنباله داري آمده که بيشتر آنها همان وزن وارزش افسانه اي داشته نميتوان آنها را به حيث يک حقيقت تاريخي پذيرفت، بلکه اکثر آنها اساطيري بيش نيست که اينک ما به ذکر برخي ازين روايات ذيلاً مي پردازيم.

برخي گفته اند: اين روز، روز پيدايش زردشت است ازين لحاظ مجوسيان آن را به شکل روز عيد جشن مي گيرند، وبعضي مي گويند: مجوسيان اين روز را به عنوان روز آغاز آيين مجوسيت تجليل مي نمايند، وعده هم آنرا به آغاز افروختن آتش به آتشکده نوبهار بلخ به خاطر عبادت وسجده بردن به آن ارتباط داده اند که به خاطر احترام وبزرگداشت نه روز يا نه ونيم روز جشن مي گرفتند. ابوريحان بيروني راجع به نو روز وعلل پيدايش آن گفته است: عيد نوروز در هيچ يک از اديان الهي حيثيت شرعي نداشته بلکه از طرف ملت ايران در زمانه هاي بسيار قديم روي اوهام وخرافات به شکل رسم وعنعنه درآمده وبا مرور زمان وگذار تاريخ افزايشهاي عقيدتي وعنعنوي درآن صورت گرفته که بيشتر آن به زمانه هاي زردشت وجمشيد بر مي گردد. وهم چنان بيروني راجع به علل پيدايش نو روز برخي اقوال ديگري را نقل کرده است که اينک به ذکر پاره از آنها با اختصار مي پردازيم : “… گفته اند که جمشيد براي خود گردونه ساخت ودرين روز بر آن سوار شد وجن وشياطين او را در هوا حمل کردند وبه يک روز از کوه ” دماوند” ببابل آمد ومردم با ديدن اين امر در شگفت آمدند واين روز را عيد گرفتند وبراي ياد بود آن درتاب مي شوند وتاب ميخورند.

وعده ديگري گفته اند: جمشيد زياد در شب ها گردش مي کرد، وچون خواست به آذر بايجان داخل شود برسريري از زرنشست ومردم به دوش خود آن تخت را مي بردند وچون پرتو آفتاب برآن تخت تابيد ومردم آنرا ديدند اين روز را عيد گرفتند.

البيروني به ادامه گفتار خويش بعد از نقل اقوال مي نويسد: ايرانيان عيد نوروز را عيد بزرگ گويند وزردشتيان مي گويند: درين روز زردشت توفيق يافت که با خداوند مناجات، وکيخسرو درين روز به هوا عروج کرد.

درين روز براي ساکنان کره زمين سعادت را قسمت مي کنند، واز اينجا است که ايرانيان اين روز را روز اميد نام نهادند- ودرين روز بود که جم جمشيد مقادير اشيارا استخراج کرد وپادشاهان پس از او اين روز را ميمون وفرخنده داشتند.

دهخدا راجع به علل پيدايش نو روز مي نويسد: بعضي گفته اند: جمشيد که اول “جم” نام داشت وعربان او را متوشلخ مي گويند سيرعالم کرد وچون به آذربايجان رسيد فرمود: تخت مرصعي برهاي بلندي رو بجانب مشرق گذارند وخود تاج مرصعي برسرنهاده برآن تخت نشست همين که آفتاب طلوع کرد وپرتوش بر آن تاج وتخت افتاد شعاعي درغايت روشني پديد آمد مردمان از آن شاد شدند وگفتند: اين روز نو است وچون به زبان پهلوي شعاع را شيد مي گويند اين لفظ را برجم افزودند اورا جمشيد خواندند وجشن عظيم کردند واز آن روز اين رسم پيداشد.

دهخدا در باره جشن نوروز به ادامه نقل اقوال وروايات مي نويسد : جشن نو روز يا عيد نوروز يا جشن فروردين يا جشن بهار بزرگترين جشن ملي ايرانيان است، ايرانيان قديم ( پيش از عهد ساساني وبه هنگام تدوين بخش اول او ستا) جشن نو روز را ظاهراً در اول بهار هر سال وآغاز برج حمل برپا مي داشتند، در دوره ساسانيان موسم اين جشن با گردش سال تغير مي کرد ودر آغاز فروردين هر سال نبود تا آنکه به فرمان سلطان جلال الدين ملک شاه سلجوقي ترتيب تقويم جلالي نهاده شد، وبراساس آن موقع جشن نو روزي در بهار هر سال مقترن تحويل آفتاب به برج حمل تثبيت شد وبدين منظور مقرر شد که هر چهار سال يک روز بر تعداد ايام سال بيفزايند وسال چهارم را ۳۶۶ روز حساب کنند.

نظرات

مطالب مرتبط

جشن گرفتن نوروز شعيره یی از فرهنگ آریایی، نه اسلامی

اگر توجه نماييم در هر كشور و جغرافيايي كه نشانه يي از تمدن و فرهنگ …

Discover more from سیاح‌آنلاین

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading